fatemetavakoli



صادق هدایت می گوید: این افسانه ها با قدرت مرموزی انسان را با همۀ آفرینش بستگی می دهد و مربوط می سازد.از این لحاظ ملت های عامیانه مخصوص برای بچه ها مناسب است که احتیاج دارند هر آنچه نیاکان ابتدایی انسان شروع کرده اند در خودشان حس بنمایند »

سه کلید قصه گویی برای تدریس

یکی از کارهایی که تدریس را هم برای معلم و هم برای دانش آموز دلچسب می کند قصه گویی است .

این مقاله به شما می گوید که : چرا قصه بگوییم؟ چه قصه ای بگوییم؟ چگونه قصه بگوییم؟

الف –  چرا قصه بگوییم؟

  1. یخ کلاس را میشکند وبرای شروع سال تحصیلی یا شروع هرجلسه تدریس خیلی مناسب است.
  2. نسبت به سایر روش ها ی تدریس ساده تر و موثر تر است.
  3. لطافت به وجود می آورد. چون دانش آموز قصه را معمولا از آدم های دوست داشتنی شنیده است  پس اگر شما هم قصه بگویید دوست داشتنی تر خواهید شد.
  4. دانش آموزبه مطالعه تشویق می شود.
  5. دانش آموز از قصه ها یاد می گیرد هنگام رویارویی با نمونه های واقعی، رفتار و واکنش مناسبی را از خود نشان دهد.
  6. دانش آموز در اثر شنیدن، تکرارو حتی فکر کردن به قصه میتواند پیام ها وارزش را جذب کند و ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و انسانی را یاد بگیرید
  7. بسیاری از مطالب درسی را می شود با قصه و خاطره بیان کرد. حتی مسایل علمی و به ظاهر سنگین. مثلا قصه گردش خون یا قصه شکست نور در عدسی.

 

ب – چه قصه هایی بگوییم؟

  1. از قصه های سریالی استفاده کنید.همیشه دنبال کردن یک قصه جالب برای مخاطبان جذاب است . مانند بسیاری از فیلم های سریالی که می توانند مخاطبان بسیاری را به خود جذب کنند. شما هم می توانید یک داستان طولانی را چند قسمت کنید و آن را در جلسات مختلف بیان کنید. برای این کار می توانید از کتاب هم کمک بگیرید .مثلا من برای گروهی از دانش آموزان سال اول ابتدایی مجموعه ی سی جلدی فسقلی ها (انتشارات قدیانی) را توصیه کردم .
  2. قصه های مشهور تر را بگویید . مثلا قصه ای  که فیلم ان ساخته شده و یا قصه آدم مشهوری که همه آن رامی شناسند. یادم است زمانی که فیلم حضرت یوسف پخش می شد برای جمعی از نوجوانان این قصه را تعریف و تفسیر می کردم.
  3. از مناسب های ملی مذهبی استفاده کنید . من در شروع سال تحصیلی چو همزمان با هفته دفاع مقدس بود داستانهایی جذاب از شهدا تعریف می کردم مانند داستانی از زندگی  شهید برونسی(کتاب خاک های گرم کوشک) تعریف کردم که تاثیر فوق العاده ای داشت.

 

ج – چگونه قصه بگوییم؟

  1. به  قصه ها گوش کنید.یکی از بهترین راه ها برای قصه گوی خوب شدن .الگو گرفتن از قصه گوهای خوب است . برای اینکار توصیه می کنم به لحن و بازی بازیگران و قصه گویان خوب دقت کنید و همچنین خواندن مطالب اموزشی چگونه قصه گفتن مانند همین مقاله و دیدن فیلم های آموزشی دراین زمینه بسیار مفید هستند. پیشنهاد می کنم این چند ویدو جالب از سایت www.ted.com پیرامون قصه گویی را از دست ندهید.
    • چه ترسی می تواند مارا آموزش دهد؟
    • سرنخ به یک داستان بزرگ. 
    • تکنولوژی قصه گویی
  2. از سبک قصه گویی تعاملی استفاده کنید.دربین قصه سعی کنید از دانش آموزان هم کمک بگیرید برای این کار می توانید از دانش آموزان بخواهید ادامه داستان را حدس بزنند یا بپرسید اگر جای قهرمان داستان بودند چه کاری انجام می دادند. با این کار بین داستان وزندگی بچه ها ارتباط برقرار می شود.
  3. از اتفاقات زندگی خودتان تعریف کنید  برای این کار مراحل زیر را گام به گام پیش بروید :
    • به داستان اصلی بیاندیشید . مهمترین اتفاقی که افتاد چه بود؟برای داستان چه تیتری می توانید بگذارید؟
    •   از ابتدا شروع کنید.افرادی که نفش داشتند و محل وقوع جریان را توضیح دهید.
    • جزییات طراح را به ترتیب وقوع اضاف کنید.
    • سعی کنید از بیان جزییاتی که به مفهوم اصلی ربط ندارند یا موضوع را مبهم می کنند اجتناب کنید.
    • برای داستان خود پایانی پر سروصدا و هیجانی قرار دهید.
  4. در طول سال تحصیلی به بهانه های مختلف از شخصیت های داستان استفاده کنید. مثلا بگویید: این کار ما شده شبیه اون داستانی که تعریف کردم

داستان کودکانه


قصه صوتی و قصه گوییی آنقدر با خاطرات د‌وران کودکی ما عجین شده است که حتما در بزرگ سالی هم از آن یاد و حتی استفاده می‌کنیم. ما در کودکی عادت داشتیم خودمان را جای یکی از شخصیت‌های مهم قصه‌هایمان بگذاریم و گاهی حتی خودمان را در لباس آن‌ها ببینیم.

در قصه کودک با دنیای متفاوت انسان‌ها، حیوانات، طبیعت و … آشنا می‌شود و می‌تواند از تجربیات، تصاویر و تخیل موجود در تک‌تک سطرهای آن استفاده کند و آن‌ها را در زندگی خود به‌کار گیرد.

مثلا مریم کوچولو که به شدت از تاریکی می‌ترسد و شب‌ها نمیتواند در اتاق تاریک بخوابد، با شنیدن قصه‌ای در مورد کودکی که به جنگ تاریکی وسیاهی می‌رود، به راحتی و آرامش به مادرش شب به خبر میگوید و از او می‌خواهد که هنگام خارج شدن از اتاق، چراغ را هم خاموش کند و در نهایت به راحتی به خواب می‌رود.

مادر مریم به توصیه مشاور، این قصه را بارها و بار ها با آرامش و تصویر سازی‌های زیبا برای دخترش خواند تا بلاخره ترس او از تاریکی از بین رفت.

اما برای این که بتوانیم با قصه بسیاری از مشکلات فرزندانمان را حل کنیم، باید چه کنیم، چطور برای آن‌ها قصه بخوانیم و در حین‌خواندن قصه، چه سوالاتی از بچه‌ها بپرسیم تا بهتر بتوانند هم‌ذات‌پنداری کنند و خودشان را در قالب قهرمان قصه در نظر بگیرند ؟


قصه درمانی

قصه درمانی مانند بازی درمانی است. در بسیاری از موارد، وقتی میخواهیم با بچه ها به طور مستقیم ارتباط برقرار کنیم. خیلی از آن‌ها توانایی لازم را برای این کار ندارند؛ مثلا وقتی میخواهیم از علت اضطراب بیش از حد کودک‌چهار ساله آگاه شویم، نمیتوانیم و نبابد این کار را به طور مستقیم انجام دهیم؛ در واقع یکی از بهترین راه‌ها این است که با استفاده از قصه یا بازی این کار را انجام دهیم.

بازی و قصه به نوعی بهترین روش مورد علاقه کودکان است. یعنی بهتر است تا حد امکان بجای کلام از ارتباط غیر مستقیم مانند خواندن شعر و قصه استفاده شود. معمولا بچه‌ها از لحن نصیحت‌گونه خوش شان نمی‌آید و در برابر آن مقاومت نشان میدهند؛ ولی وقتی ما حرف خود را به طور غیر مستقیم یا در قالب داستان بیان کنیم برای آن‌ها لذت بخش تر خواهد بود و علاقه بیشتری نیز برای شنیدن را از خود نشان می‌دهند.

بازی درمانی به نوعی و قصه درمانی نیز به شیوه‌ای دیگر میتواند این مقاوت را بشکند و باعث شود بدون اینکه ما بخواهید درباره خود فرد صحبت کنیم، از شخصیت‌های دیگر در داستان صحبت کنیم که مشکلی مشابه مشکل کودک دارند‌. ما میتوانیم بدون این که درخواستی از کودک بکنیم و یا به‌طور مستقیم از او چیزی بخواهیم، با خواندن داستان، آنچه را که میخواهیم به کودک منتقل کنیم.


مدیریت هیجان

قصه درمانی هم برای درمان کودکان و هم برای بزرگسالان به کار میرود که البته این امر، گاهی با رویکرد های درمانی دیگر هم تلفیق میشود؛ مثلا قصه درمانی برای بزرگسالان یک درمان مکمل است و در کنار درمان‌های دیگر استفاده می‌شود؛ زیرا قصه گویی زیاد باعث می‌شود صراحت کلام کم کم در فرد از بین برود و به تدریج آن‌ها نتوانند به طور مستقیم حرفشان را بیان کنند.

اما در مورد کودک این گونه نیست؛ زیرا با توجه به این که آن‌ها هنوز نمیتوانند هیجاناتشان را به خوبی مدیریت کنند، به محض ابن که سراغ اصل مطلب میرویم، آنان شروع به مخفی کردن واقعیت میکنند تا اضطراب و ونگرانبهایشان را پنهان کنند و با توجه به ابن که هنوز جسارت بزرگسالان را برای بیان واقعیت ندارند، قصه درمانی میتواند کودکان به عنوان درمان اصلی، بسیار اثربخش و موثر باشد.

قصه درمانی معمولا برای انواع ترس، مثل ترس از امتحان، تنهایی و موجودات خیالی و ضطراب کودکان با انواع افسردگی، مشکلات خواب و …. به کار میرود، همچنین در بعضی قصه‌ها کودکان می‌توانند تخلیه هیجانی نیز داشته باشند.


درمان با قصه

انتخاب قصه به عنوان حتما باید با احتیاط و م با مشاور انجام شود، مثلا در بسیاری از موارد بهتر است قبل از قصه درمانی، ابتدا بازی انجام شود تا هیجان کودک بیشتر تخلیه شود. در واقع بازی درمانی انواع مختلفی دارد که نوع بازی درمانی کودکان کاملا باعث تخلیه هیجانی آن‌ها می‌شود. پس بهتر است والدین در این خصوص آموزش ببینند تا بتوانند بیشتر به فرزندانشان کمک کنند. اما باید توجه داشته باشیم که خود مادر هم باید اختلال بالینی خاصی نداشته باشد، مثلا والدی که بیش از حد کمالگراست، هنگام تعریف کردن قضه هم، خواناخواه، می‌خواهد کودک را وادار به خوب بودن یا موفق بودن بکند و بنابراین بیشتر تمرکز او نیز بر شخصیت مثبت و موفق قصه خواهد بود؛ پس والدین ابتدا باید آموزش لازم را برای چگونه تعریف کردن قصه ببینند تا بتواند به کودک اجازه دهند تا بنابه خواست و علاقه خودش، با شخصیتی که می‌خواهد، ارتباط لازم را برقرار کند؛ یعنی والدین نباید هنگام قصه گویی هیچگونه مداخله‌ای برای بیان خواسته‌های خودشان داشته باشند. حتی در بازی درمانی  هم مادر نباید مشکل خاصی داشته باشد. مثلا مادران وسواسی هنگام بازی بچه‌ها، مدام به فکر مرتب کردن اتاق او هستند و دوست ندارند اتاق کودک، حتی برای چند ساعت، شلوغ باقی بماند. در نهایت قصه درمانی برای کودکی که مشکل خاصی دارد نیز به والدین توصیه نمی‌شود، زیرا این کار حتما باید تحت نظر متخصص انجام شود.

 

مهارت قصه گویی

قصه گفتن نیز مانند هر کار دیگر نیازی به مهارت خاصی دارد. هنگام گفتن قصه، خود فرد باید آنقدر داستان را جذاب و ریتمیک بگوید تا حواس کودک را کاملا بر روی آن متمرکز کند. ضمن این که باید خود کودک را هم با پرسش و پاسخ در جریان قصه قرار داد؛ یعنی مهم آن است که والدین ذوق لازم را برای خواند داستن داشته باشند؛ مثلا از کودک بخواهند نظرش را در باره قصه و شخصیت‌های مختلف آن بگوید و هنگام شنیدن داستان منفعل نباشد و کاملا همراه باشد. یعنی در برخورد با کودکان باید بتوانیم میزانی از شیطنت، همدلی و همراهی با آن‌ها را داشته باشیم تا بتوانیم ارتباط خوبی با آن‌ها برقرار کنیم.


بچه‌ها سایز کوچک دیگری از ما نیستند

فراموش نکنیم که فرزندان ما گاهی با ما بسیار متفاوت هستند و نباید اصرار داشته باشیم مانند ما فکر، عمل یا رفتار کنند و درست مثل ما تصمیم بگیرند. ما فقط باید کاری کنیم که احساسات و هیجانات منفی کودک تخلیه شود.

توجه داشته باشیم که هنگام خواندن قصه برای کودک یا بازی با او، محور و توجه اصلی ما بر کودک است، نه مشکل او. ما باید بدون توجه به مشکلاتی که فرزندمان دارد، به او اجازه دهیم در بسیاری موارد، خودش را بیان کند و آنچه را که می‌خواهد به راحتی با ما در میان بگذارد.

هنگام قصه گفتن باید به موارد زیادی برای جلب توجه و همکاری کودک توجه داشته باشیم؛ مثلا از او بپرسیم که کدام شخصیت داستان را بیشتر دوست دارد و دلش می‌خواهد داستان چگونه تمام شود. پاسخ به این سوالات می‌تواند در شناخت بیشتر ما از او موثر باشد. گاهی بچه ها دوست دارند چندین بار یک داستان را بشنوند؛ به این ترتیب ما هم می‌توانیم بارها داستان را با کمی تغییر در خواندن و نحوه سوال کردن به گونه متفاوتی اجرا کنیم.


چگونه قصه بگوییم ؟

در قصه درمانی، ما داستان را به‌طورکلی می‌خوانیم و اجازه می‌دهیم خود کودک با جزئیات بقیه آن را بگوید. مثلاً اگر داستان در مورد دختری است که دوست ندارد به مدرسه برود، می‌توانیم از خود او بخواهیم که در مورد آن دختر با جزئیات کامل برای ما توضیح دهد. مثلاً از کودک در مورد این‌که چه نوع پوششی را انتخاب می‌کند، لباسش چه رنگی است و چه چیزهایی دوست دارد، سؤال کنیم یا با جزئیات از او بپرسیم: (راستی به نظر تو مدرسه این دختر چه شکلیه؟ حیاطش بزرگه یا کوچیک. حالا بگو به نظر تو چرا دختره دوست نداره بره مدرسه ؟ و …)

با توجه به شخصیت کودک، او پاسخ‌های متفاوتی به ما می‌دهد؛ مثلاً کودکی که عصبی و پرخاشگر است، یک پاسخ می‌دهد و کودکی که مضطرب و نگران است، پاسخی دیگر و بچه‌های هیجانی یا ترسو نیز به‌گونه‌ای دیگر به ما پاسخ خواهند داد.

درواقع در داستان‌هایی که برای درمان انتخاب می‌شوند، جزئیات کمتری وجود دارد تا جای بیشتری برای حضور کودکان هم وجود داشته باشد. می‌توان گفت هر ذهن آگاهی با خلاقیت و دریافت کمی اطلاعات می‌تواند رفتار دست و منحصربه‌فردی با فرزند خود داشته باشد. یکی از این موارد هم می‌تواند خواند قصه یا انجام بازی با کودک باشد.

 

منبع: دو هفته نامه موفقیت - دکتر فرحناز کیان‌ارثی


همه امتیاز ساخت تبلیغ برای برندهای هیجان­ انگیزی مثل ردبول، اولد اسپایس و نایک نصیبشان نمی­ شود. حقیقت این است که بیشتر آدم­ ها در حیطه­­ ی تبلیغات با مشتریانی مواجه می­ شوند که می­ خواهند به بازنشستگان صابون بفروشند. اینجا چطور تکنیک ­های قصه­ گویی به کار می­ آید؟ در این یادداشت، شما خواهید فهمید که چطور تکنیک­ های قصه­ گویی می تواند برای هر برندی کارآمد باشد

چرا تکنیک­‏‏ های داستان کودکانه گویی در کمپین­ های تبلیغاتی موثر اند؟

اجازه دهید طولانی ترین و حرفه ­ای ترین آگهی در دنیای تبلیغات را خدمتتان معرفی کنم: لگو مووی. بله، درست است. لگو مووی منجر به فروش محصولات لگو می ­شود. اما، به من چه. چرا؟ چون این فیلم فوق­ العاده است و من از تماشایش لذت می ­برم. همه­ ی این­ها به یک حقیقت ساده­ ی انسانی باز می­ گردد: همه ­ی ما عاشق قصه هستیم. و به همین خاطر است که باید از تکنیک­ های قصه­ گویی در تبلیغات استفاده کنید. پس بپریم توی ماجرا

احتمال به خاطر سپردن و درونی کردن یک قصه 22  برابر بیشتر از حقایق علمی یا عبا رات است/   جروم  برونر

یک: تکنیک های تخصصی قصه گویی را درک کنید

نخستین گامی که باید بردارید این است که درک کنید چه چیزی یک قصه بزرگ می سازد. همه قصه گو هستند، اما حقیقت این است که بیشتر ما قصه گوهای افتضاحی هستیم. اگر شما با عبارت سفر قهرمان» آشنا هستید، به خودی خود کارشناس به حساب می آیید. برای کسانی که آشنا نیستند: نگران نباشید! خیلی از شاخصه ها را در این یادداشت بررسی می کنیم

میانبری به سازوکار قصه های بزرگ

  متاسفانه، میانبری به سازوکار قصه های بزرگ وجود ندارد. اگر شما می خواهید تکنیک های قصه گویی را به صورت جدی فراگیرید، کتاب آناتومی قصه» جان تروبی را پیشنهاد می کنم. به چند نکته مقدماتی برای شروع هم اشاره می کنم

کلید هر قصه ای، میل نشده ی یک کاراکتر است. اگر میلی نباشد، قصه ای هم نیست. طرح قصه ساده است: همه چیز درباره ی نیازها و امیال یک کاراکتر، و این که او برای برآورده کردن آن ها روی چه چیز سرمایه گذاری می کند

دو: با ایده ای رنگی پیش بیایید

وقتی بدانید قصه ها چطور کار می کنند، وقت آن است که خلاقیت به خرج دهید. هرآنچه از طوفان ذهنی می دانید بردارید، دو تا از دوستان را دعوت کنید، بساط قهوه را برپا کنید، قلم و کاغذ بردارید و شروع کنید به فکر کردن. اگر جواب نداد، می توانید با نگاه کردن به ویدیوهایی که در این یادداشت به آن ها اشاره می شود در یوتوب الهام بگیرید. فقط حواستان باشد آخرش کار به دو ساعت خندیدن به ویدیوی گربه ها ختم نشود


قصه صوتی کودکانه گویی قدیمی ترین شکل ادبیات است. در روزگاران کهن ,تاریخ , سنت ها , مذهب , آداب, قهرمانی ها و در واقع غرور قومی به وسیله ی قصه گوها از نسلی به نسلی دیگر منتقل می شد.

قصه گو از گذشته ها , ماجراهای  قهرمانان و از پستی های  دشمن  قصه ها داشت. از خدایان و اهریمنان,از نیروهای ماورای طبیعت و جادویی سخن می گفت.قصه گو در بافت این گونه جامعه های ابتدایی,همواره شخصی مرکز توجه بوده است.

در روزگاران کهن قصه گو نه تنها به آموزش , آداب و قوانین فرهنگ جامعه ی خود می پرداخت بلکه مردم را سرگرم نیز می کرد.با قصه هایش چنان تور سحر آمیزی می بافت که,  هنوز هم اگر

از آنها برای سرگرمی استفاده شود,می تواند تخیل شنونده را در دام خود بیندازد.

این گونه قصه های قومی که هزاران قصه را تشکیل داده بود,آن زمان که به صورت شفاهی جریان داشت همواره در تغییر بود. هر قصه گو  دخل و تصرفی در قصه ها می کرد و در ساخت آن اثری از خود به جا می گذاشت و هنگام دریافت قصه از منابع دیگر نیز انتظار چنین تغییراتی را داشت.

با گذشت زمان قصه گوها  و  قصه ها کم کمک نوعی شخصیت ملی یافتند. بسیاری از  قصه های قومی کهن یا داستان هایی که از هر نظر برای گفتن مناسب بوده است, به وسیله ی شرکت های تولید فیلم و صفحه  به کمک هنرمندان حرفه ای و با بهره گیری از یک ارکستر کامل و  همراهی

موثر کارشناسان ضبط شده است.

نتیجه ی این کار اغلب بسیار درخشان و محصول آن برنامه هایی است که ارزش دیدن یا شنیدن دارد.اما مشکل اینجاست که این برنامه ها فقط نوعی برنامه ی تولیدی است و جانشین واقعی

قصه گو به شمار نمی آید.در این گونه برنامه ها جوهر و نکات اصلی قصه گویی یعنی پیوندی

که در زمان و مکانی معین میان قصه گو و شنوندگانش به وجود می آید از دست می رود.

قصه گویی خوب که بر اساس رابطه ی میان قصه گو و شنوندگانش جریان داشته باشد یک

تجربه ی ازشمند خلاق و شخصی است.تجربه ای است که لحظه ای پیش می آید, می درخشد و سپس از میان می رود.

زمان قصه گویی زمان یک آفرینش دوجانبه است.قصه گو و شنونده با هم دست به خلق جهانی می زنند که بر اساس زمانی کلمه ها وتخیل شگفت انگیز بنا شده است و تقریبا پنهانی و شخصی 

قصه گویی نمی تواند در سطح وسیع تجارتی تولید شود و همچنان چاشنی جادویی خود را حفظ کند.

در جهان پیشرفته ی امروز هنر قدیمی قصه گو جای باارزشی دارد.جای مخصوصی که نمی توان آن را با بدل قابل پذیرشی, پر کرد. هرچند هم که صیقل یافته و خوب باشد.

قصه گویی در کشور ماسابقه ای بس دیرینه و قدیمی دارد اما به رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستان ها و افسانه های زیبا و آموزنده,اولیا و مربیان بیشترین وقت خود را به مسایل

آموزشی کودکان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز درخانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال کرده, از سختی و خشکی دروس و نمره رنج می برند.

و به این ترتیب بیشتر اولیا و مربیان از هدف اصلی تعلیم و تربیت که پرورش انسان های خلاق,مبتکر و کارآمد است باز می مانند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

"اولین گام" برای کسب مهارت مطلوب در قصه گویی,یافتن داستان مناسب است.اگر داستانی به قصه گویی تعلق نداشته باشد,بازسازی داستان به هنگام قصه گویی چیزی بیش یک از اجرای

نمایشی نخواهد شد.

مسئله ی انتخاب کردن قصه, با توجه به  انبوه موادی که در اختیار قصه گو است,به ویژه برای قصه گو های تازه کار و مبتدی مشکلی اساسی است,حتی بهترین و برجسته ترین قصه گوهای حرفه ای هم قادر به گفتن هر داستانی نیستند.

قصه گو , قهرمانان خود را از قصه هایی می سازد که با شخصیت خاص و سبک او متناسب ویژگی های شخصیت و سبک گویش خود را ارزیابی کند,قصه گوی تازه کار, ابتدا باید سعی کند ویژگی های شخصیت و سبک گویش خود را ارزیابی کند. سپس از خودش بپرسد:چه نوع داستان هایی

را می توانم موثر و خوب بیان کنم؟چگونه می توانم شخصیت خود را با قصه هماهنگ کنم تا هردو

بتوانیم با شنونده ارتباط برقرار کنیم؟                                                                                

"دومین گام" ,آماده سازی داستان است که برای پیشرفت و فن کار,این موضوع گامی ضروری به شمار می آید.آماده سازی دقیق یک داستان مناسب , با توجه به ساختمان,کلمه های کلیدی ,اندیشه و حالت,برای شیوه کار جنبه های زیربنایی دارد.

"سومین گام",وقتی داستان انتخاب و برای گفتن آماده شد تنها کار مهم انتقال داستان به شنونده, به شیوه ای خواهد بود که سبب آفرینش دو جانبه شود.

قصه گو باید به خاطر داشته باشد که کار او از بر کردن یا از رو خواندن نیست,بلکه کار او قصه گفتن است.از بر کردن قصه اغلب نخستین مانعی است که راه سیر طبیعی و خودانگیخته ی یک قصه گویی موفق را سد میکند.

قاعده ی درست این است که هرگز نباید داستانی را (برای گفتن) به خاطر سپرد,بلکه با توجه به ساختمان قصه, به خاطر سپردن طرح آن کافی است.

قصه گو برای ساختن جهان خیال انگیز خویش,فقط خودش و استفاده ی موثر از کلمه ها را در اختیار دارد. در آفرینش سحرآمیز خود نه از صحنه آرایی بهره می گیرد نه از تصویر و موسیقی

و چراغ های رنگی. او برای ارایه ی واژگانی قوی که در ذهن,تصویر ساز باشد فقط به صدای

موثر و رسا و گفتار روشن خود متکی است.

قصه گو باید از صدای خود به عنوان وسیله ای برای زمزمه و فریاد و برای ابراز, هیجان,ترس شادی و افسردگی و آنگونه که داستان ایجاب می کند,بهره گیرد.

"چهارمین گام",صدا و کلمه هایی که داستان به وسیله ی آنها به شنونده منتقل می شود , در روش قصه گویی عاملی مهم است. عاملی که باید به طور دائم روی آن کار کرد و آن را صیقل داد.

یک قصه گوی خوب,بر کلمات تسلط کامل دارد و از ارزش آنها و اینکه چگونه می توان روی شنونده اثر بگذارد باخبر است.

او به ارزش قرار گرفتن صفت ها و قید ها توجه دارد و از نیروی ایهام ,به هنگام گزینش کلمه های خود آگاه است.

قصه گو میداند که به هنگام گفتن داستان می تواند با کلمه ها حس لمس کردن,چشیدن و بوییدن را منتقل کند.او همچنین می داند که می تواند با کلمه ها رنگ, جنس و حتی آدما را چنان توصیف

کند که شنوندگانش را به دنیای خیال بکشاند.

"پنجمین گام",بدن بویژه ی چهره ی قصه گو است , چهره ی  قصه گوی خوب کمک بسیار موثری به شنونده می کند.شنونده ضمن اینکه به کلمه هایی که به تصاویر داستان جان می بخشد توجه دارد,در تمام مدت به قصه گو نیز چشم می دوزد.

چهره ی قصه گو اغلب آیینه ی آن قصه است و آن چه را شنونده می شنود تقویت می کند.

قصه گوی خوب باید چهره ای قابل انعطاف داشته باشد تا اخم و لبخند,ترس و بیم سایر عواطف را نشان دهد و بر تاثیر قصه گویی بیفزاید.

حرکت های چهره باید منطبق بر حالت داستان باشد وهرگز نباید به کارکاتور تبدیل شود مگر انکه داستان اینطور ایجاب کند.

حرکت ها باید طبیعی باشد نه برنامه ریزی شده.به جای این(اداها و حالت های کلیشه ای) و تمرین شده که معمولا در مدارس قدیمی فن بیان آموخته می شد باید حرکت ها خودانگیخته باشد تا بر تاثیر قصه اضافه کند.

در یک قصه گویی موفق ,چهره چیزی جز یک متغییر نیست و نباید بیش از سایر جنبه های این هنر به آن توجه و بها داد.

"ششمین گام",چشمهای قصه گو است که نقطه ی تمرکز به شمار آید زیرا شنوندگان برای کشف نشانه ها,احساس حالت های عاطفی و اطمینان از صداقت قصه گو در تمام مدت قصه گویی به آن چشم می دوزند.

قصه گو نیز با شنوندگانش رابطه ای چشم در چشم دارد.این نگاه اوست که به گونه ای انتزاعی شنوندگانش را به قصه متصل می کند و به آنها می گوید که این داستان فقط برای آن هاست.

قصه گوی ماهر در طول قصه با گرداندن نگاهش از فردی به فرد دیگر,با شنوندگانش روابط مستقیم چشم در چشم برقرار می کند.در مواردی مثل اوج داستان,قصه گو چشم های خود را

روی یک شنونده یا روی یک گروه از شنوندگان متمرکز می کند, درست مثل اینکه این بخش

به خصوص فقط به این گروه تعلق دارد. این شیوه اغلب سبب تاکید بیشتری بر ان قسمت

 می شود و اثر عاطفی ان را برجسته تر میکند. والبته قصه گو فقط گاه گاهی از این شیوه استفاده

,زیرا توجه بیش از اندازه به بخشی از شنوندگان می تواند عاملی برای بی نظمی باشد.

قصه گو گاه گاهی می تواند در حالی که تاثیر خود را همچنان حفظ کند چشم از چشم شنوندگان برگیبرد و نگاه خود را و رای آن ها را, به کوهی خیالی یا قلعه ای که در داستان توصیف می کند

بدوزد.او می تواند با شنوندگانش رابطه ی مستقیم چشم در چشم برقرار نکند و نگاه خود را به طور موثری به صحنه های خیالی و جزییات رنگارنگ متوجه سازد. این عمل اغلب سبب می شود

که تماشاگران برای درک کردن صحنه هایی که قصه گو توصیف می کند نگاه او را دنبال کنند.

"هفتمین گام" دست های قصه گو است ,دست های یک قصه گوی خوب شگفت انگیز است.در حرکت های دست,تاکید,پویش, پرسش و خواهش,آفریننده ی بخش بزرگی از نیروی سحرآمیز

قصه گویی است.

هر گونه  بحثی درباره ی فنون  استفاده از دست ها بخش اساسی  شیوه ی  یک قصه گوی موفق است .اغلب استفاده موثر از دست ها به هنر گوینده یک بعد اضافه می بخشد.

حرکت ها و نمایش های دست سبب می شود که شنونده بهتر بتواند جنبه هایی مانند اندازه,فاصله

,بافت و وزن را درک کند.           

                                 

 

 

 

 

 

 

 


انتخاب کتاب قصه کودکانه مناسب همواره از دغدغه های والدین بوده و هست، حالا این پرسش ذهن پدر و مادرها را به خود مشغول کرده که در بازار کتاب، چه کتابی برای فرزندانشان مناسب است.

انتخاب کتاب مناسب همواره از دغدغه های والدین بوده و هست، حالا این پرسش ذهن پدر و مادرها را به خود مشغول کرده که در بازار کتاب، چه کتابی برای فرزندانشان مناسب است.

در بازار انبوه کتاب، همه کتاب ها برای کودکان مناسب نیست و از این رو دقت در انتخاب کتاب برای این گروه سنی لازم است.

کتابی که یک کودک می خواند باید با گستره فکر و اندیشه و نیز دنیا و تصورات او کاملا سازگار باشد. شیوه ی نگارش کلمات و جملات و اصطلاحات کتاب کودک باید به گونه ای باشد که کودک از آنها سر در بیاورد و به عبارتی دیگر آنها را بفهمد. جذابیت و محبوبیت کتاب در نزد کودکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
 

 


کتابی که برای کودکان نوشته می شود باید از نظر محتوا و تصاویر ظاهری جذب کننده باشد تا خواننده به مطالعه آن ترغیب شود.

کودکان معمولا کتاب هایی انتخاب می کنند که مصور و دارای جلد زیبایی باشند از این رو کتابی که چنین ویژگی هایی داشته باشد برای بچه ها بسیار محبوب است.

با اینحال مهمترین نکته ای که کودکان را می تواند به مطالعه تشویق و ترغیب کند مطالعه والدین در منزل و مکان های دیگر است. بچه هایی که والدین آنها با صدای بلند برایشان کتاب می خوانند، قدرت بیان بهتری دارند.

کتاب داستان کودکانه، کودک و نوجوان
کودکان و نوجوانان به عنوان سرمایه های عظیم و آینده سازان کشور هستند و به همین سبب ارایه کار و کتاب برای این قشر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پرداختن به کیفیت و کمیت تولید آثار مطلوب نظر جوانان و کودکان در زمینه انتشار کتاب و خدمات فرهنگی به این جماعت ، از جمله مسایلی است که هرگز نباید از آن غفلت کرد.

راهکارهای اشتیاق به مطالعه
تحقیقات نشان داده که کودکان و نوجوانان در هر جامعه ای فعال ترین و علاقمند ترین خوانندگان به حساب آمده اما برای تداوم خواندن آنها ضمانتی وجود ندارد در این میان وظیفه بزرگسالان تنها به ایجاد اشتیاق خواندن در کودکان و نوجوانان خلاصه نمی شود بلکه آنها باید در جهت تداوم خواندن این گروه های سنی برنامه های موثر، پویا و منطبق با واقعیت ها پیش بینی کرده و گام به گام در این برنامه ها همراه بوده تا عادت خواندن به مطالعه شکل گیرد.

کتاب های کودکان باید جذاب، عمیق و شیرین باشد و با تجربه ها، نیازها، علایق و توانایی های کودکان هماهنگ باشند و به کنجکاوی های خود انگیخته و آرمان های بلند پروازانه آنان پاسخ دهند. چنین کتاب هایی می تواند به رشد و تعالی کودک کمک کند.

بااینحال در تدوین کتاب قصه های کودکانه برای کودکان باید محتوا اثر با زندگی کودکان مرتبط بوده و از پیش داوری و کلیشه های رایج به دور باشد و از سوی دیگر حس کنکجاوی آنان را برانگیزد.

در زمینه بستر سازی عادت به مطالعه در بین کودکان نیز؛ خانواده، مدرسه، کتابخانه های عمومی و سایر رسانه های جمعی نقش عمده ای دارند که لازم است در این زمینه تلاش کنند.

توجه به نیاز کودک و نوجوان در اولویت
شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان اظهارکرد: همانطور که کشور از جمعیت جوانی برخوردار است باید دست اندرکاران و اهل قلم در زمینه تولید و نشر کتاب با موضوعات مختلف نسبت به جمعیت کودک و نوجوان اهمیت خاصی قایل شوند.

امیر والامقام اظهارکرد: هفته کتاب و کتابخوانی فرصتی اندک ولی اتفاقی مبارک از نظر اعلام طرح ها و تولیدات کتاب در زمینه های مختلف از سوی دست اندرکاران می باشد ولی در مواقعه ای بخصوص در حوزه کودکان و نوجوانان شاهد گسترش تولید کتابهای بی کیفیت در این حوزه می باشیم.

وی رعایت محتوا ، چاپ و تصویرسازی کتاب های کودک و نوجوان را امری مهم برشمرد که متاسفانه طی سالهای اخیر از آن غفلت شده و از طرفی تعداد کتابهای پرمحتوا با موضوعات و نیازهای قشر نوجوان بسیار اندک شده است.

نویسنده کودک و نوجوان با اشاره به آثار تالیفی منتشر شده در سطح جامعه اظهار کرد: امسال طبق آمار ارایه شده کتابخانه ملی افزون بر 0 عنوان کتاب در زمینه کودکان و نوجوانان تالیف و انتشار یافته گفت: رشد کیفی و کمی کتاب در این حوزه را به خوبی می توان مشاهده کرد.

وی با بیان اینکه بازار خوبی برای تولید و نشر آثار وجود دارد، افزود: اغلب ناشران حوزه بزرگسال بعدازمدتی به حوزه کودک و نوجوان روی می آورند چراکه کار در این حوزه را راحت و سودآوری می دانند و نیاز به تخصص خاصی هم ندارد.

والامقام اظهارکرد: در حالی که حوزه کودک و نوجوان بسیار حساس است و افرادی که در این حوزه کار می کنند باید شناخت بیشتری نسبت به روح و روان این قشر، آثار تولید شده در جهان و موضوعات جذاب و مفید برای بچه ها ، داشته باشند.


این روزها پدر و مادرها به‌جای خواندن و تعریف کردن داستان، ترجیح می‌دهند کودک‌شان را با تماشای کارتون موردعلاقه‌شان بخوابانند. قصه‌گویی که از لذت‌های سادهٔ دوران کودکی است، مزیت‌های بسیاری به همراه دارد. پدر و مادرها باید هر شب، زمانی را صرف قصه‌گویی برای بچه‌ها کنند.

خواندن کتاب داستان با صدای بلند اصلا کار سختی نیست. اگر وقت کافی ندارید، می‌توانید یکی از داستان‌هایی را که بلدید تعریف کنید، خاطره‌ای از روزهای کودکی خودتان بگویید یا متنی را از روی گوشی همراه‌تان بخوانید. مزیت‌های قصه‌گویی، به‌ویژه برای خردسالان، کودکان پیش‌دبستانی و دبستانی‌ها بی‌شمارند.

۱۰ مزیت قصه‌گویی برای کودکان

قصه‌گویی برای کودکان

۱. پایه‌ریزی ارزش‌های درونی

کودکان در سراسر دنیا عاشق داستان هستند. آنها دوست دارند از شخصیت‌های موردعلاقه‌شان بشنوند و گاهی هم از آنها تقلید می‌کنند. با تعریف کردن داستان‌هایی با پیام‌های معنادار، بی‌تردید ارزش‌هایی مانند دانایی، روراستی، شجاعت و … در سن پایین در آنها ریشه می‌گیرند.

۲. نشان دادن ریشه‌ها و ویژگی‌های فرهنگی

با تعریف داستان‌های رایج برای کودکان یا خاطراتی از کودکی خودتان، بچه‌ها با آداب و سنت‌های گوناگون خانوادگی و اجتماعی آشنا می‌شوند. تعریف داستان‌هایی دربارهٔ افراد مختلف فامیل، آنها را با پیشینهٔ خانوادگی و نسب‌شان آشنا می‌کند.

۳. تقویت مهارت زبانی کودک

خواندن داستان با صدای بلند، کودک را با زبان، واژه‌ها و عبارت‌های جدید آشنا می‌کند. این روشی کارآمد برای آموزش کلمات تازه و چگونگی تلفظ عبارت‌هاست.

۴. تقویت‌ مهارت شنیداری کودک

بیشتر بچه‌ها نمی‌توانند برای مدت طولانی بر موضوعی خاص تمرکز کنند. همچنین معمولا به حرف زدن بیشتر از گوش دادن علاقه دارند. قصه‌گویی نه‌تنها توانایی تمرکز کودک را تقویت می‌کند بلکه آنها را مشتاق شنیدن و فهمیدن می‌کند.

۵. تقویت خلاقیت و خیال‌پردازی کودک

گوش دادن به داستان باعث می‌شود به‌جای تماشای تصاویر در ابزار‌های دیداری، شخصیت‌های داستان، مکان‌ها، جریان داستان و … را در خیالش مجسم کند. گوش دادن به داستان همچنین خلاقیت و خیال‌پردازی کودک را تقویت و او را نسبت به  ایده‌ها و اندیشه‌های متنوع پذیراتر می‌کند.


حتما بخوانید: ۱۰ بازی فوق‌العاده برای رشد مهارت‌های ذهنی و جسمی کودکان


۶. تقویت حافظهٔ کودک

با استفاده از برخی ترفندها، می‌توانید از قصه‌گویی برای تقویت حافظهٔ کودک‌تان بهره بگیرید. پس از قصه‌گویی، می‌توانید از کودک‌تان بخواهید قصه را با زبان خودش تعریف کند یا به نکته‌های خاص یا ویژگی‌های شخصیت‌ها اشاره کند. این کار هم حافظهٔ کودک را تقویت می‌کند و هم توانایی تمرکز او را افزایش می‌دهد.

۷. گسترش دید کودک

کودکان به‌سادگی امکان رویارویی با فرهنگ‌ها و شرایط اجتماعی کشورهای مختلف دنیا را ندارند. با قصه‌گویی برای کودکان، آنها را با مکان‌ها و فرهنگ‌های گوناگون سراسر جهان آشنا می‌کنید. سعی کنید قصه‌های متنوعی از کشورها و فرهنگ‌های متفاوت برای کودکان بخوانید تا دید و درک آنها را گسترده‌تر کنید.

۸. کمک به یادگیری تحصیلی

قصه‌گویی، بنیانی برای یادگیری و آموزش رسمی است. کودکان بسیاری با تکرار و بدون درک موضوعی خاص، آن را فرا می‌گیرند. قصه‌گویی به‌شکل پیوسته و تکرارشونده، به کودک کمک می‌کند درک بهتری از آنچه می‌خواند یا می‌شنود پیدا کند و هم‌زمان لذت ببرد. گاهی وقت‌ها آموزش مفاهیم درسی به‌وسیلهٔ داستانی جذاب (برای مثال موضوع کسل‌کنندهٔ تاریخی که در قالب داستانی هیجان‌انگیز بیان می‌شود) فراگیری را ساده‌تر و کنجکاوی را تقویت می‌کند.

۹. تقویت مهارت‌های ارتباطی

گاهی کودکان با وجود اینکه لبریز از حس کنجکاوی هستند، برای پرسیدن تردید دارند! قصه‌ کودکانه گویی به کودک در فراگیری هنر طرح پرسش‌های درست، کمک می‌کند. همچنین به آنها نشان می‌دهد چطور مکالمه‌ کنند و اعتماد به نفس آنها را تقویت می‌کند. خواندن و شنیدن داستان کودکانه به‌شکلی تکرارشونده، توانایی سخنوری کودکان را بهبود می‌بخشد.

۱۰. کمک به رویارویی با موقعیت‌های دشوار

بیشتر وقت‌ها موقعیت‌های دشوار، کودکان را گیج و سردرگم می‌کند. داستان‌هایی با موضوع آدم‌هایی که در موقعیت‌های دشوار قرار می‌گیرند، به کودک کمک می‌کند درک بهتری از چنین موقعیت‌هایی پیدا کند. بهتر است برای کودکان داستان‌هایی تعریف کنید که نشان می‌دهند رنج و سختی هم مانند شادی و خوشی، بخشی از زندگی هستند. داستان‌های مناسب به کودکان کمک می‌کنند با موقعیت‌های گوناگون و به‌طور کلی زندگی، بهتر روبه‌رو شوند.

روش‌ درست قصه‌گویی

روش درست داستان گویی برای کودکان

همان‌قدر که قصه‌گویی برای کودکان مهم است، انتخاب روش درست قصه‌گویی نیز اهمیت دارد. نکاتی که در ادامه می‌خوانید به شما کمک می‌کنند به روش درست برای کودکان قصه بگویید.

۱. بلندی قصه

قصه نباید خیلی بلند یا خیلی کوتاه باشد. داستان کودکان خیلی کوتاه ممکن است امکان انتقال پیام درست را نداشته باشد. در سوی مقابل، داستان خیلی بلند ممکن است کودک را کسل کند. با در نظر گرفتن سن و دیگر شرایط، دربارهٔ بلندی داستان تصمیم بگیرید.

۲. محیط راحت و آسوده

فضایی راحت و آسوده را برای تعریف داستان فراهم کنید. محیط و حس مناسب را برای خواندن یا تعریف کردن داستان خلق کنید.

۳. مقدمهٔ مناسب

اگر خودتان داستان تعریف می‌کنید، برای کودک روشن کنید کجا و از چه کسی آن را شنیده‌اید. برای او توضیح بدهید که چطور شنیدن این داستان به شما کمک کرده است و چطور می‌تواند به او کمک کند. سعی کنید از همان آغاز، توجه کودک را جلب کنید.

۴. توصیف مناسب

هنگام تعریف داستان، از حرکات مناسب دست، بدن و چهره غافل نشوید. می‌توانید با صداهای متفاوت از زبان شخصیت‌های مختلف صحبت کنید یا از کودک‌تان بخواهید این کار را انجام دهد تا جذابیت داستان را بیشتر کنید.

۵. صحبت با صدای رسا اما به‌آهستگی

باید به اندازهٔ کافی بلند اما شمرده و به‌آهستگی قصه را تعریف کنید. صدای شما باید همان حسِ‌ موجود در قصه را منتقل کند. متناسب با قصه، بلندی و لحن صدایتان را تغییر دهید؛ در بخش‌های گوناگون و به تناسب موقعیت مکث کنید.

۶. درگیر کردن کودک با قصه

با به‌کارگیری عبارت‌های مختلف یا پرسیدن سؤال‌هایی مانند می‌دونی چطوریه؟» کودک را درگیر قصه کنید. همچنین می‌توانید از آنها بخواهید دربارهٔ پیام داستان یا آنچه از آن فهمیده‌اند، صحبت کنند.

 


حتما بخوانید: تفکر خلاق در کودکان چطور پرورش می‌یابد؟


 

توصیه‌هایی برای قصه‌گویی بهتر به کودکان

توصیه هایی برای قصه گویی برای کودکان

برخی فعالیت‌ها هنگام قصه‌گویی، به تقویت خلاقیت کودکان کمک می‌کند. در این فعالیت‌ها، معمولا ایده‌ای انتخاب و پرورده می‌شود. در ادامه چند فعالیت جذاب برای بچه‌ها به شما پیشنهاد می‌کنیم.

۱. قصه‌گویی همراه با عکس‌های خانوادگی

کودک‌تان را تشویق کنید تا برای عکس‌های مختلف داستان‌هایی تعریف کنید. برای نمونه، عکس روز تولد او یا عکسی از برف‌بازی خانوادگی برای داستان‌پردازی مناسب‌اند.

با انتخاب عکس‌های مختلف، به‌نوبت داستان عکسی را که انتخاب کرده‌اید، تعریف کنید.

می‌توانید با انتخاب چند عکس از کودک‌تان بخواهید، آنها را بر اساس ترتیب زمانی مرتب کند.

عکسی از رویدادی خاص انتخاب کنید و از دل‌بند‌تان بخواهید با توجه به نشانه‌های موجود در عکس (لباس عروس، کیک، کلاه بوقی و …) داستانی برای آن تعریف کند.

کودک‌تان را تشویق کنید تا چند عکس (۱۰ تا یا کمتر) را انتخاب، آنها را به ترتیب زمانی مرتب کند و داستانی برای آنها بسازد. تماشای اینکه آنها کدام عکس‌ها را انتخاب می‌کنند و چه داستانی برای آنها می‌سازند، دل‌پذیر است.

۲. قصه‌گویی با نقش‌ و نگارها

این کار جذابیت بی‌حدی به روند داستان‌نویسی می‌افزاید. نقش و نگارها، ابزار شگفت‌انگیزی برای تحریک خلاقیت، تقویت به‌کارگیری مداد و قلم و افزایش خنده و لبخند هستند!

نخست باید نقش‌های مختلفی گردآوری کنید. نقش‌هایی از حیوانات، خودروها، گل و گیاه و … به صفحه‌ای برای افزودن نقش‌ها به آن یا کاغذی برای نوشتن داستان روی آن نیاز دارید.

می‌توانید کودک را تشویق کنید نگاره‌های مختلف را با رنگ‌های گوناگون رنگ کند. همچنین می‌توانید از او بخواهید نگاره‌های گوناگونی را انتخاب کند و برای آنها داستانی بسازد.

هنگام داستان‌نویسی می‌توانید اشتباهات آنها را اصلاح کنید و واژه‌های جدید به آنها یاد بدهید. این کار بسیار سرگرم‌کننده است و جنبهٔ آموزشی قابل‌توجهی دارد.

خودتان باشید

در پایان دوباره یادآوری می‌کنم که سبک قصه‌گویی شما اهمیت بسیاری دارد. روش قصه‌گویی شما نباید برای کودک‌تان و حتی خود شما یکنواخت و خسته‌کننده باشد. شما هم می‌توانید از آنچه می‌خوانید لذت ببرید.

قصه‌گویی در رشد و پیشرفت کودکان نقش بسزایی دارد. کودک دل‌بندتان نباید چنین فعالیت ساده اما به‌شدت مهمی را از دست بدهد. همین حالا به‌دنبال قصه‌ای مناسب برای زمان خواب کودک عزیزتان باشید.


آفتاب: داستان  کودکانه رایکان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب، کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد.

 

قصه چه تاثیری در تربیت کودک دارد؟

 

در کشور ما به رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستآنها و افسانه های زیبا و آموزنده، اولیا و مربیان بیشترین وقت خود را به مسائل آموزشی کودکان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز در خانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال کرده، از سختی و خشکی دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج می برند. بدین ترتیب اغلب اولیا و مربیان از هدف اصلی تعلیم و تربیت که پرورش انسان های خلاق، مبتکر و کارآمد است، باز می مانند.

 

هدف از ذکر این مطالب آشنایی شما با روش های قصه خوانی و قصه گویی برای کودکان دبستانی است که نقش بسزایی در رشد و شکوفایی خلاقیت در کودکان دارد.

 

قصه کودکانه رایگان

ادبیات کودکان چیست؟

 

ادبیات کودکان شامل قصه، شعر، نمایش، افسانه و داستان است. ادبیات کودکان عبارت است از تلاشی هنرمندانه در قالب کلام، برای هدایت کودک به سوی رشد، با زبان و شیوه ای مناسب و در خور فهم او. به بیانی دیگر، ادبیات عبارت است از چگونگی تعبیر و بیان احساسات، عواطف و افکار به وسیله ی کلمات در اشکال و صورت های گوناگون.

 

ادبیات، کودک را در همه ی اوقات زندگی پرورش می دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او می شود و نیز نیروی ابتکار و ابداع به او می بخشد. داستآنها و اشعاری که کودکان می خوانند و می شنوند اثری عمیق در فکر و روحیه ی آنان می گذارد و ایشان را برای رویارویی با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده می سازد و نیز در درک و فهم مشکلات زندگی آنان را یاری می کند.

 

ادبیات کودک، به ویژه در زمینه های زبان آموزی و آموختن کلمات تازه به کودکان، نقش قاطعی دارد.

 

 

تأثیر قصه در کودکان

 

داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب، کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری، آزادگی، جوانمردی، طرفداری از حق و حقیقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هایی هستند که هسته ی مرکزی بسیاری از قصه ها و داستآنها را تشکیل می دهند.

 

پرورش حس زیبایی شناسی در کودک، متوجه ساختن کودک به دنیایی که اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفید در کودک، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت کودک هدف های اصلی طرح قصه های خوب برای کودکان است.

 

 

انتخاب قصه های مناسب

 

مسئله ی انتخاب کردن قصه، با توجه به انبوه موادی که در اختیار قصه گوست، به ویژه برای قصه گوهای تازه کار و مبتدی، مشکلی اساسی است. حتی بهترین و برجسته ترین قصه گوهای حرفه ای هم قادر به گفتن هر داستانی نیستند. قصه گو، قهرمانان خود را از قصه هایی می سازد که با شخصیت خاص و سبک او متناسب باشند.

 

قصه گوی تازه کار، ابتدا باید سعی کند که ویژگی های شخصیت و سبک گویش خود را ارزیابی کند. سپس از خودش بپرسد: چه نوع داستان هایی را می توانم مؤثر و خوب بیان کنم؟ چگونه می توانم شخصیت خود را با قصه هماهنگ کنم تا هر دو بتوانیم با شنونده ارتباط برقرار کنیم؟

 

پس از آن که قصه گو کار انتخاب کردن را تمام کرد، وارد مرحله ی آماده کردن داستان برای گفتن می شود که از مهم ترین گام هایی است که در جهت به کار گرفتن فن قصه گویی برداشته می شود. قصه گو باید به خاطر داشته باشد که کار او از بر کردن یا از رو خواندن نیست، بلکه کار او قصه گفتن است که مانند تجربه ای یگانه باقی می ماند.

 

از بر کردن قصه اغلب نخستین مانعی است که راه سیر طبیعی و خودانگیخته ی یک قصه گویی موفق را سد می کند. قاعده ی درست این است که هرگز نباید داستانی را برای گفتن» به خاطر سپرد، بلکه با توجه به ساختمان قصه، به خاطر سپردن طرح آن کافی است.

 

انتخاب و آماده کردن داستان، نخستین گام ها در راه پیشبرد هنر قصه گویی است و هنر قصه گویی بر آنها استوار می شود. قصه گوهای مبتدی و تازه کار به زودی متوجه می شوند زمانی را که برای رسیدن به این مرحله از رشد سپری کرده اند، سرمایه گذاری مفیدی بوده است.

 

آماده کردن ذهن و بیان، در ارائه ی موفقیت آمیز یک قصه مهم ترین مُتغیّر به شمار می آید. بدون این انتخاب و آماده کردن بسیار دقیق، قصه گو نباید انتظار به دست آوردن یک تجربه ی موفق را داشته باشد.

 


ما کودکی خود را با افسانه و قصه های کودکانه به یاد می آوریم. قصه ها، بی آن که آگاه باشیم، نطفه و نهاد شخصیت آینده و سرنوشت ها را پی ریزی می کنند، صورت و ظاهر این قصه ها شاید به مرور زمان به فراموشی سپرده شوند، اما جوهره ی نمادین آن ها همواره از کانون هستی ما حضوری فعال و قدرتمند دارد و می تواند چشمه ی خلاقیت و سر زندگی کودک در سال های آتی زندگی باشد. رسم زیبای قصه خوانی در شب و در وقت خواب علاوه بر ایجاد و تحکیم رابطه ی عاطفی با کودک، جزئی از اصول تربیت سنتی در تمام جهان است و فلسفه ی انجام آن، آماده ساختن کودک برای زندگی با رمز و راز و تأثیر گذاشتن بر ناخودآگاه اوست. چون وقتی کودک در حال خواب است، محتویات قصه به زیان شما، خود به خود به ضمیر ناخودآگاه وی منتقل می شود. رمزهای قصه در ضمیر ناخودآگاه او جایگزین می شوند تا در زمان لازم، ذهن و تخیل کودک را برای مواجهه با واقعیت آماده کنند و در عین حال او را در برابر اضطراب، ترس ها و ناشناخته های معمول در زندگی، مصون نگه دارند. بنابراین قصه های شب جنبه ی پالایش و درمانی دارند و کودک را در برابر هزار و یک پرسش و نکته ی گنگ و مهمی که ممکن است در طول روز برایش پیش آمده باشد، محافظت می کنند و این کار را با زبان نماد و رمز انجام می دهند. این سنت زیبا و تأثیر گذار، متأسفانه در جامعه ی پرتنش، پیچیده و پر شتاب امروزی، به تدریج رو به فراموشی می رود و امروز، کمتر مادری را می بینیم که قبل از خواب برای کودکش، قصه ای نقل کند و به ویژه در خانواده های شهری، تلویزیون، ویدئو، ماهواره و به ویژه کامپیوتر، به تدریج جای قصه گویی شبانه را گرفته اند، غافل از اینکه جوهره ی عاطفی و کارکرد تربیتی درمانی قصه های شب، قابلیت جایگزینی با هیچ شیوه و رسانه ی دیگری را ندارد. چرا که زبان قصه های شب، زبان نماد و رمز و راز است و تنها نماد است که می تواند در ناخودآگاه کودک تأثیری ماندگار بگذارد و او را از وحشت مواجهه با واقعیت بیرحم و عریان حفظ کند و در عین حال نوعی تصفیه و تزکیه ی عاطفی – هیجانی در او پدید آورد. به طوری که با هم ذات پنداری با قهرمان قصه (خود را جای قهرمان انگاشتن) بتواند بر اضطرابهای موهوم خود غلبه پیدا کند و به نوعی تخلیه هیجانی دست یابد و بتواند در برابر ترس های بی دلیل خود، از قوه ی هدایت شده ی تخیل در قصه های جن و پری کمک بگیرد.

حال ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا از قصه های شب» سخن می گوییم چرا سنت قصه خوانی و کتابخوانی در طول روز نمی تواند چنین تأثیری در روند شکل گیری شخصیت کودک داشته باشد؟

واقعیت این است که قصه صوتی کودکانه گویی و قصه خوانی در هر ساعت شبانه روز، می تواند به کودک در فهم واقعیت پرورش قوه ی تخیل، هنجاریابی و درک ارزش ها و مواجهه با استعدادهای شخصی کمک کند اما تأکید بر قصه های شب یا قصه های قبل از خواب که سنتی رو به زوال است، دقیقاً به دلیل تأثیر دوگانه و مضاعف قصه در زمان خواب صورت می گیرد. چرا که اولاً بافت، ساختار و فضای قصه های شب، باید با قصه های روز متفاوت باشند و دقیقاً بر مبنای ساختار قصه های عامیانه ی، مادربزرگان (یا به زبان تئوریک قصه شناسی بر مبنای قصه های جن و چری) استوار باشند و ثانیاً درست قبل از خواب کودک برای او خواند و یا نقل شوند، به طوری که بعد از آن، کودک به خواب رود و مجال القاء مفاهیم قصه به ناخودآگاه کودک فراهم آید.

حال باید دید که چرا قصه های شب، باید فضایی متفاوت از قصه های روز داشته باشند، و یا همان گونه که گفتیم از الگوی قصه های مادربزرگان و افسانه های جن و پری تبعیت کنند؟

اصلاً قصه های جن و پری جنسیت و قصه های مادربزرگان چه ویژگی خاصی دارد که آن ها را در روند شخصیت پردازی کودک، در موقعیت ممتازی قرار می دهد. این ویژگی را در عوالم زیر می توان خلاصه کرد. ۱– تاکید بر تخیل به عنوان رکن اصلی ۲- ایجاد فضای امن و مصون برای مواجهه با تخیل و واقعیت ۳- استفاده از نظام نمادین برای تأثیربر ناخودآگاه و وحدانیت اجزای وجودی انسان. همان گونه که اشاره شد، قصه های شب معمولاً از فرهنگ عامیانه ی ما نشأت می گیرند و از گذشته های دور، نسل به نسل به ما رسیده اند و گویی در حافظه ی جمیع، جاودانه شده اند و به همین دلیل، خاصیتی تربیتی درمانی و شفابخش دارند.

این قصه ها به جای بازگویی صرف واقعیت، با ایجاد رمز و راز و هدایت تخیل کودک، حس کنجکاوی، خودانگیختگی و توانایی احساس کردن را برای کودک به ارمغان می آورند. توانایی درک تمام احساسات بشری مثل عشق، ترس، نفرت، امید و حتی سوگ و جدایی. اما جهان قصه در عین مطرح کردن تمام احساسات بشری، برای کودکان جای امنی است. چرا که همه ی این ها در مزان غیر واقعی یکی بود و یکی نبود» یا روزی روزگاری» اتفاق می افتد. پس اتفاقات آن به خود راستین» کودک لطمه نمی زند و کودک در برابر عریانی خشن واقعیت احساس سرما و برهنگی نمی کند، این جهان با جهان قصه های واقع گرایانه و سراسر پند و اندرز افراد بالغ تفاوت دارد. چرا که جهان قصه های واقع گرایانه و اخلاقی، می توانند برای کودک تهدیدی محسوب شود. اما در قصه های عامیانه، یا قصه های جن و پری هر اتفاقی که بیفتد، کودک احساس خطر نمی کند، چرا که این اتفاق در جهان قصه رخ داده است و به همین دلیل کودک به عنوان یک شاهد، نظاره گر، از این قصه ها خود انگیختگی طبیعی، شور و شوق و مواجهه با احساسات بشری را می آموزد، بی آن که احساس کند شخصیتش لطمه دیده است. در واقع قصه های عامیانه فضایی آزاد و رها برای جولان تخیل و کشف و شهود را برای کودکان به همراه می روند.

عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد برالعجب من عاشق این هر دو ضد

اما این فضای آزاد، کنترل نشده و وحشی نیست، بلکه دقیقاً از ساختار و الگوی واحد قصه های عامیانه که در آن شر محکوم به شکست است و نیکی در نهایت پیروز می شود، تعبیت می کند، اما جدال بین خیر و شر در قصه های عامیانه دلهره آور نیست، چرا که به زبان رمز که مناسب ترین زبان برای بیان مسائل ناخودآگاه است، به نمایش گذاشته می شود و این راز اثر بخشی و خاصیت درمانی قصه های شب است که مسائل مشترک نوع بشر و طریقه ی راه حل و فصل آن ها را به زبانی نمادین بیان می کند. در این مورد دکتر برونو بتلهایم، روان شناس معروف کودک که تحقیقات مفصلی بر جنبه های درمانی و تربیتی افسانه ها انجام داده است، به تفصیل در کتاب معروف خود تحت عنوان کاربرد افسانه ها» که در ایران به نام کاربرد افسون» ترجمه شده است، صحبت کرده است. دکتر بتلهایم اشاره می کند که هدف روان درمانی قصه ها، هماهنگ کردن هشیاری و ناهشیاری کودک و یا در واقع خودآگاه و ناخوداگاه اوست. فرد در صورتی می تواند تمامیت شخصیتی خود را پیدا کند که بین وجه هشیاری و ناهشیاری فردی و جمعی وی، مناسبات درستی برقرار شود. در قصه ها این مناسبات به صورت ازدواج دختر شاهزاده با پسر سلطان صورت می گیرد. دختر سلطان یا شاهزاده خانم بیانگر جلوه ای از ناهشیار است که باید از راه ازدواج و شویی با جنبه هشیار روان در آمیزد و این اتصال و اتحاد، به گونه ای نمادین، بیانگر هماهنگی و سازشی میان هشیاری و ناهشیاری بشر و درو اقع بیانگر تمامیت اجزاء وجودی اوست، تا بتواند نهاد (غرایز) را با خود» (جنبه ی هشیار وجودش) و فراخود (وجدان و باید و نبایدهایش) هماهنگ کند و تنها در این صورت است که می تواند شاد و طبیعی و خودانگیخته باشد و همه ی توان و قدرت خود را در راه کمال و شکوفایی وجود خود به کار اندازد.

این همان وظیفه ای است که شهرزاد قصه گو در هزار و یک شب با قصه های پریان خود انجام می دهد، در واقع قصه گویی شهرزاد، وسیله ای برای روان درمانی شهریار بیمار و پالایش روانی اوست و البته شهرزاد این کار را با یک قصه و در طول یک شب انجام نمی دهد. چرا که نظام نمادین قصه باید به تدریج بر ناخودآگاه تأثیر کند. به همین دلیل، قصه گو شهرزاد به هزار و یک شب، یعنی زمانی معادل سه سال طول می کشد تا شهریار از طریق قصه های پیاپی، از افسردگی، بدبینی و ناراحتی روحی نجات یابد و بار دیگر تمامیت شخصیت خود را پیدا کند. پس توجه به خاصیت درمانی قصه در بطن فرهنگ شرق نهفته است و نکته ای است که امروزه روان شناسان غرب به عنوان یک تز پژوهشی، بر روی آن کار می کنند و اصلاً اصطلاح مفهوم قصه درمانی» که از نیمه ی دوم قرن بیستم در غرب رواج یافت، از توجه به واقعیت درمانی نهفته در هزار و یک شب و قصه های شرقی، ناشی شده است. بتلهایم معتقد است که افسانه های جن و پری و افسانه های عامیانه که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها تعریف می کردند، به ما کمک می کنند تا خویشتن را بهتر بشناسیم. چون ارزش های دوگانه و دوقطبی وجود ما در این قصه ها از هم جدا شده اند و هر کدام در وجود چهره ای متفاوت، تجلی یافته اند. و به همین علت، این قصه ها از قصه های پند آمیز معمولی که در کتب درسی و سیستم آموزشی واقع گرایانه وجود دارند، قدرت تأثیرگذاری بیشتری دارند و عملاً در جریان تکوین شخصیت پردازی به یاری کودک می شتابند. چرا که این قصه ها بر اساس خیال پردازی پرورش پیدا می کنند. برخی سیستمها و یا مربیان به غلط تصور می کنند که پرورش قوه ی تخیل، کودک را از واقعیت اطرافش دور می کند و این نوع ادبیات و قصه پردازی را برای او مفید نمی دانند، در صورتی که رویدادهای تخیلی، اساس شفای روحی هستند. چرا که ذهن کودک خردسال از دیدگاه بتلهایم دارای مجموعه ی در حال گسترش وسیعی است که اغلب از یک رشته نقوش ذهنی بی تناسب تشکیل شده است که فقط برخی از آن ها تکمیل شده اند. کودک با ذهن خود، فقط برخی جنبه های واقعیت را در می یابد و قوه ی تخیل، نقاط ضعفی را که در عدم درک کودک از جهان پیرامونش موجود است پر می کند. این نقاط ضعف بر اثر عدم رشد فکری و فقدان اطلاعات درست پدید می آید و همچنین فشارها و استرسهای درونی در هنگام مواجهه با واقعیت نیز باعث عدم درک مسائل و یا تحریف واقعیت می شود.

اما خیال پردازی نیز در همه حال، خالی از خطر نیست، ایجاد نوعی نظم و ساختار، از خطر خیال پردازی لجام گسیخته می کاهد، چرا که خیال پردازی غیر کنترل شده، خود می تواند باعث اضطراب و یا دور شدن از واقعیت شود. کودک طبیعی، خیال پردازی را با مشاهده ی قسمت هایی از واقعیت آغاز می کند. اگر خیال پردازی نظم و کنترلی نداشته باشد، ممکن است اشیاء در ذهن کودک چنان درهم آمیزند که به هیچ رو، قادر به نظم دادن و کنترل آن ها نباشد. برای این که کودک بتواند از عالم خیال به واقعیت بازگردد، وجود نوعی نظم ضروری است و افسانه های جن و پری این نظم را ایجاد می کنند. چرا که همانند ذهن کودک عمل می کنند، یعنی مثل خیال پردازی های کودک، معمولاً با بخشی از واقعیت آغاز می شوند (دختری که می خواهد به دیدار مادربزرگش برود، دختری که مادرش را از دست می دهد، مرد فقیری که یک شب هیچ غذایی با خود به خانه نمی آورد) اما در نهایت نتیجه ی این خیال پردزای ها، چندان روشن نیست. وقتی کودک با افسانه های جن و پری آشنا باشد، می داند که این افسانه ها به زبان اشارات یا نمادها با او سخن می گویند، نه به زبان واقعیت روزمره. در واقع از همان ابتدای داستان، مخاطب متوجه می شود که آن چه اتفاق می افتد، یک رشته واقعیت محسوس با اشخاص و مکان های واقعی نیست. کودک نیز با مفهومی که به نماد می دهد، از آن قصه ها برداشت خاص خود را دارد. از دیدگاه یونگ، بیماری روانی زاییده ی کمبود و یا ضعف کارکرد نمادین ذهن است. یعنی خودآگاهی نمی تواند با غرایز هماهنگ شود (فراخود با نهاد) و ذائقه غریزی به صورت خام ظاهر می شود و زبان حال نمادینی در خودآگاهی نمی یابیم. همین واژه روزی روزگاری»، در سرزمین دور» یا در سرزمینی هزار سال پیش تر از این» ، یا زیر گنبد کبود» و . به کودک می فهماند که آنچه بیان خواهد شد، ربطی به اینجا و اکنون ندارد و سپس حوادثی روی می دهد که در آن ها منطق عادی و رابطه ی علت و معلولی وجود ندارد. چنانچه در رویا و کلیه جلوه های ناخودآگاه نیز چنین فضایی حاکم است. اما چرا بی زمانی قصه، می تواند بر ناخودآگاه ما تأثیر بگذارد؟ چون فرد به جای فردیت، با دنیای خارج قطع رابطه می کند و رفتاری ضد اجتماعی پیدا می کند. محتوای ناخودآگاه، پنهان ترین و در عین حال مبهم ترین حیطه برای انسان است و شدیدترین دل نگرانی ها و هم چنین عظیم ترین امیدواری ها را به وجود می آورد. حیطه ی ناخودآگاه محدود به زمان و مکان خاص یا توالی منطقی رویدادها نیست. ناخودآگاه ، بی اطلاع ما، ناگهان ما را به دورترین زمانهای زندگی مان بر می گرداند. به حیطه ی رویاهای اجدادمان – به رویاها و تصاویر ازلی بنابراین، عجیب ترین، کهن ترین، دورترین و درعین حال آشناترین جاهایی که افسانه ی جن و پری از آنها سخن می گوید، نمایشگر سفری به درون ذهن ما و به درون قلمروهای بی خبری و ناخودآگاه است (آنچه یونگ از نماد می بیند، منحصراً قدرت تألیف کننده و هماهنگی بخش آن، یعنی متعارف ترین و اخلاقی ترین عمل نماد است).

افسانه ی جن و پری اگرچه از همان شروع ساده ی خود وارد حوادث تخیلی می شود، اما با وجود پیچ و خمهای، طولانی، پیشرفت حوادث قصه از دست نمی رود و اگرچه قصه، کودک را به سفری در جهان شگفتی ها می برد، در پایان، با اطمینان بخش ترین شیوه، او را به عالم افسار تخیل برای مدتی کوتاه، خطری در بر ندارد، به شرطی که به طور دائم گرفتار آن نشویم. همان گونه که در پایان قصه، قهرمان به عالم واقع باز می گردد و سرنوشتی خوش، اما معمولی و بدون جادو پیدا می کند.

همانطور که ما از رویای خویش، شاد و سرحال بر می خیزیم تا بهتر، آماده ی مقابله با فشارهای واقعیت باشیم، در پایان قصه ی جن و پری نیز، قهرمان یا شخصاً یا بر اثر جادو به عالم واقع باز می گردد، در حالی که به مراتب بهتر از ابتدای داستان، قادر به در درست گرفتن زندگی خویش است. در اینجا بی مناسبت نیست که از دیدگاه زبان شناسان نیز نگاهی مسئله داشته باشیم، زبان شناسان معتقدند که زبان مفهوم سلبی است و نه ایجابی، و در واقع ما ماهیت را آنگونه که هست نمی فهیمم، بلکه از طریق مجرای زبان بهتر می فهمیم، به همین دلیل اشاره شد که این قصه ها باید قبل از خواب خوانده و یا گفته شوند چون خواب ادامه ی خیال پردازی و به نظم کشیدن تخیلات کودک را از طریق خیال پردازی به عهده می گیرد و انرژی ذهنی لازم را برای شروع یک روز جدید در اختیار او قرار می دهد. پژوهش هایی که اخیراً درباره ی رویا انجام شده است، نشان داده است که هرگاه کسی از رویا و خواب دیدن محروم باشد، حتی اگر بخوابد، ولی به مرحله ی خواب سبک یا رویابینی نرسد، دچار افسردگی می شود در زندگی واقعی، از نظر کنترل واقعیت دچار مشکل می شود. علت مشکل این است که فرد، فرصت آن را پیدا نمی کند که در عالم رویا، خود را از ید مسائل ناخودآگاه که به او هجوم می آورند رها سازد.

باید در نظر داشت که رویاهای کودک به اندازه ی رویای بزرگسال پیچیدگی ندارد. بنابراین به قصه های جن و پری بیشتر نیاز دارد.

بسیاری از روانشناسان معتقدند که اگر کودکی با افسانه های جن و پری آشنا شده باشد، ممکن است رویاهایش از نظر محتوا و مفهوم کم مایه تر باشد و در نتیجه در راه تسلط بر مشکلات زندگی چندان کمکی به او نمی کند، این مهمترین دلیل نیاز کودک به قصه های شب قبل از خواب است.

اما ممکن است برای بسیاری این پرسش پدید بیاید که چرا نباید شب هنگام قصه های منطبق با واقعیت برای کودک گفته شود؟ بسیاری از کسانی که تکیه بر واقعیت گرایی دارند، از عنصر خیال پردازی از قصه های عامیانه ایراد می گیرند. پاسخ به این سوال این است که اگر کودک همواره با قصه های واقع گرایانه مواجه باشد، ممکن است چنین نتیجه بگیرد که بخش عمده ی واقعیت درونی او و خیال پردازی هایش مورد قبول پدر و مادر نیست. از این رو خود را نسبت به زندگی درونی و ذهنی بیگانه می سازد و در نتیجه به سوی غنای فکری گام بر نمی دارد و بعدها ممکن است در سنین نوجوانی و جوانی که دیگر تحت سلطه ی عاطفی پدر و مادر قرار ندارد، از جهان ملموس و منطقی متنفر شود و از هرگونه روابط علت و معلولی بگریزد و تماماً به درون عالم خیال پناه ببرد. گویی که درصدد جبران چیزی است که در کودکی از دست داده است و این ممکن است در سنین بالاتر به جدایی کامل فرد از واقعیت منجر شود که پیامدهای خطرناکی را دربر دارد و آغاز سایکوز یا روان پریشی است. چنین شخصی حس می کند که هرگز در عالم واقع احساس رضایت کامل نمی کند وچون با فعالیتهای ناخودآگاه بیگانه می شود، قادر نیست توان ناخودآگاه خود را در جهت غنای زندگی خویش به کار ببرد. در این صورت زندگی دیگر نه خوشایند است و نه مزیتی عزیز و بی همتا که به انسان هدیه داده شده است.

به محض آن که فشارهای درونی کودک بر او چیره شود، تنها چیزی که او را آرام می کند و به او امید می بخشد، تجسم بخشیدن به آنها در عالم خارج است. اما مسئله ی مهم چگونگی این تجسم بخشیدن است. بی آن که این کاربر وجود کودک غالب گردد. کودک به تنهایی هنوز قادر به برقراری نظم در فراگردهای درونی خود و درک آنها نیست. افسانه های جن و پری مادربزرگان به کودک نشان می دهد که چگونه می تواند آرزوهای ویرانگر خود را در وجود یک شخصیت مجسم سازد و یا از شخصیت دیگر، به رضایت خاطر برسد و اصولاً چگونه با دغدغه های مخرب خود، سازگاری پیدا کند و آنها را پالایش کند.

وقتی آرزوهای کودک در وجود فرشته ای مهربان تجسم یافت، و انگیزه های ویرانگرش در وجود جادوگری پلید، و هراسهایش در وجود گرگی درنده و توقعات وجدانش در وجود پیری خردمند مجسم شد، آن زمان کودکی سرانجام قادر خواهد بود که گرایشهای متضاد خود را منظم سازد و از این هنگام است که شخصیت او به تدریج شکل می گیرد و در آینده، در برخورد با مسائل و مشکلات کمتر دچار اضطراب، از خود بیگانگی و آشفتگی درونی و مهتر از همه کمتر دچار احساس تناقض می شود.


راضیه برزگر؛ دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی razieh.barzegar@gmail.com

سمیه کاظمیان؛ استادیار گروه مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی kazemian_somaye@yahoo.com

چکیده

آفرینش قصه پاسخ بةکی از نیازهای روحی انسان است و تا انسان، این موجود پیچیده به حیات خود ادامه دهد، هنر دیرپای قصه‌گویی نیز زنده خواهد بود و همچون رودی حیات‌بخش در بستر زندگی بشر جریان خواهد داشت. قرآن که معجزة پیامبر اسلام و آخرین و درعین‌حال کامل‌ترین کتاب آسمانی است سرشار از قصه است که از سرگذشت پیامبران و اقوام پیشین و به زبان قصه برای مسلمانان نقل‌شده است. در این مقاله سعی بر آن است تا ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی قصه، اهمیت، انواع، ویژگی‌ها و ارزش‌های تربیتی قصه موردبررسی قرار گیرد، سپس جایگاه، اهمیت و ویژگی‌های قصه کودکانه در قرآن موردبررسی قرار می‌گیرد و در نهایت به شیوه‌ها و تکنیک‌های قصه‌پردازی در قرآن پرداخته می‌شود. کودک به اقتضای نزدیکی  به فطرت پاک الهی، از شنیدن قصه لذت می‌برد و به‌طور غیرمستقیم، جوهر وجودش شکل می‌گیرد. ازآنجاکه قرآن احسن القصص» است، چنانچه قصه‌های آن به نحو مقتضی و متناسب با سن کودک بیان شود، موجب علاقه‌مندی نسل جدید به قرآن خواهد شد، چراکه در دل‌ قصه‌های قرآنی برشی از زندگی واقعی انسان در لحظه‌های خاص تاریخ نقش بسته است.

مقدمه

قرآن کریم به‌عنوان آخرین کتاب الهی که از سرچشمه وحی الهام گرفته، گنجینه‌ای منحصربه‌فرد و در میان همه کتب الهی بی‌رقیب است. با توجّه به اینکه عامّه مردم، کمتر می‌توانند از قرآن کریم و مفاهیم آموزنده آن مستقیماً استفاده کنند، قرآن کریم با عباراتی ساده و قابل‌فهم برای عموم مردم به بیان سرگذشت پیشینیان پرداخته و با اشاره به علّت هلاکت یا سعادت آنان، نیل به هدف مقدّس، یعنی عبرت گرفتن از سرگذشت گذشتگان را آسان‌تر نموده است.

قصّه و داستان‌گویی مهم‌ترین وسیله و ابزار کتب آسمانی برای تبشیر و انذار بوده است. بدون تردید، طبع انسان به شنیدن و خواندن سرگذشت‌ها و قصّه‌ها، رغبت و میل فراوان دارد و قرآن کریم، اولین کتابی است که نقل داستان‌های‌ و سرگذشت‌های واقعی پیشینیان را در راه تربیت و ارشاد مردم به‌کار گرفته و از این میل و رغبت طبیعی، در راه هدایت آنها بهره‌برداری کرده است (سایت شهر مجازی قرآن کریم، 1389).

قرآن کریم همواره به‌عنوان چراغ روشنایی‌بخش راه سعادت بشری، نویدبخش بوده است و از راه‌های مختلف همچون: انذار، بشارت، وعده، وعید، تمثیل، توصیف، إخبار، حکایت و بیان قصّه، در پی این بوده است که قاطبه انسان‌ها را به‌سوی راه سعادت ابدی هدایت کند. تاریخ و نقل سرگذشت پیشینیان و ذکر عاقبت آنها‌ و ذکر علّت گرفتاری‌ها و شقاوت، یا راحتی و سعادت آنها‌، تأثیر به‌سزایی در چگونگی طی این راه دارند. در دل‌ قصه‌های قرآنی برشی از زندگی واقعی انسان در لحظه‌های خاص تاریخ نقش بسته است.

قصه در لغت

واژة قصه» مصدر عربی از ماده قَصَصَ، یُقصُصُ و به معنی دنبال کردن اثر و ردپای کسی یا حیوانی آمده است. معانی ثانوی دیگری چون: بیان کردن، گفتن، داستان‌سرایی، نقل کردن نیز در فرهنگ‌ها یاد شده است.

از میان معانی واژة قصه، شاید بهترین معنی که با اصل کار قصه‌گویی مطابقت دارد و با نظریه‌های قصه شناسان نیز هماهنگ است، همان معنی دنبال کردن است. دنبال کردن در معنای مجازی، نه به‌طور حقیقی، مثل دنبال کردن رد پای یک آهو یا یک ، بلکه دنبال کردن مجازی حوادث و ماجراهایی است که برای یک شخصیت یا شخصیت‌های داستان رخ می‌دهد (پشت‌دار، 1390).

شنونده به هنگام توجه به وقایع قصه در هر شرایط سنی و علمی – فرهنگی که باشد، آنچه او را برمی‌انگیزاند تا حوادث قصه را دنبال کند، همانا حس کنجکاوی و ولع به این است تا بداند که سرانجام قهرمان داستان و نتیجه ماجراها به کجا خواهد کشید؛ یعنی شنونده دائماً از خود یا از راوی می‌پرسد: بعد چه؟ (and then)، در زبان عربی قَصَصَ دقیقاً با این اصطلاح لاتین تناسب معنایی و کاربردی دارد (رهبر، 1389). قصه، به‌طور اجمال، پیگیری و ردیابی آثار گذشته و گذشتگان است. همان‌گونه که چند جای قرآن، گذشته از بحث قصه، از خود واژه قصه به معنای» پیگیری و ردیابی آثار گذشته استفاده شده است (حسینی و محدثی، 1381).

قصه در اصطلاح

در زمان حال، اصطلاح قصه به معنای عام در بیشتر متون ادبی بر آنچه در ادبیات قدیم آمده است، مانند افسانه، حکایت و سرگذشت اطلاق می‌شود (میر صادقی، 1377). قصه قالبی از انواع ادب شفاهی (عامیانه، فرهنگ مردم) است که ساختاری ساده و ابتدایی دارد و حوادث آن حول یک ماجرای ساده دور می‌زند، اصل قصه روایت سادة آن ماجراست. وجه تمایز قصه با حکایت در دو نکته است: حکایت در زمان و روزگاری مشخص اتفاق افتاده است، ولی قصه مقید به برش زمان نیست، دیگر آنکه حکایت حتماً متضمن یک پیام اخلاقی یا نکته‌ای اجتماعی است که قصه ممکن است حامل چنین پیامی باشد و ممکن است صرفاً به‌قصد سرگرمی گقته می‌شود (پشت‌دار، 1390). معنای اصطلاحی دیگر قصه این است که در آن تأکید بر حوادث خارق‌العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم‌ها و شخصیت‌ها است.

قصه و قصه‌گویی امروزه علاوه بر روشی برای سرگرمی و تفریح، شیوه‌ای برای آموزش و یادگیری کودکان است و از آن در کلاس‌های آموزشی و اتاق‌های بازی و خواب کودکان استفاده می‌شود (ندافی قلعه شیری، 1388).

قصه‌گویی، عبارت است از: هنر یا حرفه نقل داستان به‌صورت شعر یا نثر که شخص قصه‌گو آن را در برابر شنوندة زنده اجرا می‌کند. داستان‌هایی که نقل می‌شود، می‌تواند به‌صورت گفت‌و‌گو، ترانه، آواز با موسیقی یا بدون آن، با تصویر و سایر ابزارها همراه باشد. ممکن است از منابع شفاهی، چاپی یا ضبط مکانیکی استفاده شود و یکی از اهداف آن بایستی سرگرمی باشد. در روزگاران کهن، تاریخ سنت‌ها، مذهب، آداب قهرمانی‌ها و غرور قومی به‌وسیله قصه‌گوها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد (حجازی، 1384).

قصه‌گویی در کشور ما سابقه‌ای بس دیرینه و قدیمی دارد، اما نفوذ عوامل و وسایل ارتباط‌جمعی و علاوه بر آن مسائل خاص حوزه‌های شهرنشینی، موجب شده تا نقش قصه‌گویی در طول دوران و به‌ویژه در نظام‌های آموزشی کم‌رنگ شود. همچنین به قصه‌گویی هنوز به‌عنوان یک فن نگاه نمی‌شود و در نظام آموزش‌وپرورش جایگاه شایسته‌ای برای قصه‌گویی به چشم نمی‌خورد. بسیاری از علاقه‌مندان به این فن، به تجارب خود متکی هستند و کمتر با روش‌های علمی و اصول قابل قبول این فن آشنایی دارند.

اهمیت قصه و قصه‌گویی

قصه و قصه‌گویی، خود قصة آشنای همة انسان‌ها در همة روزگاران و جامعه‌هاست. انسان‌ها در سفر، غم و شادی، تنهایی و خلوت و در جمع و حتی در گیرودار جنگ و بحرآنها‌ی زندگی با قصه همراه و مأنوس بوده‌اند، همین است که قصه را همزاد انسان دانسته‌اند و نخستین قصه‌ها را به نخستین روزهای زندگی انسان در زمین بازگردانده‌اند.

قصه تنها، فاتح دنیای کودکان نیست، بلکه بزرگ‌سالان نیز لحظة شنیدن قصه، درست مثل کودکان، با قصه جاری و همراه می‌شوند و صمیمیت و صفای کودکانه می‌یابند. نوشته‌اند که مصریان قدیم همراه با بزرگان و به‌ویژه فرعونیان، قصه‌گویی دفن می‌کردند تا برای او قصه بگویند و غم تنهایی و غربت را در قبر فراموش کنند. پادشاهان ایرانی، قصه‌گویانی داشته‌اند. شهرزاد قصه‌گو در هزار و یک‌شب نمونه‌ای از این قصه‌گویان است. در هفت‌پیکر نظامی دختران افسانه‌گو، بهرام گور را به قصه‌های خویش میهمان می‌کنند. نقش قصه در تربیت انسان تا بدان‌جا است ها‌ست که کتاب‌های آسمانی با شیوه‌ای خاص داستان‌هایی را برای تذکر، هدایت و ارشاد مطرح کرده‌اند. تورات، انجیل و قرآن سرشار از داستان‌های انبیاء، اقوام و تمدن‌هایی است که آمده‌اند و رفته‌اند و زندگی آنها چراغ راه دیگر انسان‌ها شده است.

شاید نخستین قصه، قصه آدم و حوا باشد که با فریب شیطان، از بهشت خدا رانده شدند. شاید حضرت آدم (ع) به‌عنوان اولین قصه‌گو، بارها قصه رانده شدن خویش از بهشت را برای فرزندانش تعریف کرده باشد تا عبرت بگیرند و فریب نخورند (رحمان دوست، 1377). آفرینش قصه پاسخ بةکی از نیازهای روحی انسان است و تا انسان، این موجود پیچیده به حیات خود ادامه دهد، هنر دیرپای قصه‌گویی نیز زنده خواهد بود و همچون رودی حیات‌بخش در بستر زندگی بشر جریان خواهد داشت (حنیف،1384). مسلماً علاقه به قصه را خداوند مهربان در نهاد انسان نهاده است، زیرا خداوند از زیر و بم آفریدة خود دقیقاً آگاه است و در تمام کتاب‌های آسمانی به زبان قصه با انسان سخن گفته است.

قرآن آخرین کتاب آسمانی مملو از قصه‌ها و تمثیل‌هایی است که لباس سخن حقّ پوشیده‌اند و ماجرای اقوام و مردم گذشته را برای مسلمانان و مخاطبانش نقل می‌کند تا عبرت حاصل آید و تجربه تلخ گذشتگان طغیان‌گر و عاصی، دوباره تکرار نشود.

انواع قصه‌ها

در مورد انواع قصه‌ها، شش گونه قابل‌تصور است: تاریخی، واقعی، تمثیلی، اسطوره‌ای، نمادین و غیبی.

  1. 1. قصه تاریخی؛ قصه‌ای است که محتوا و ماجرای آن در یکی از هنگامه‌های تاریخ محقق شده باشد. قصه تاریخی، بیانی تاریخی و دقیق دارد و به ذکر جزئیات می‌پردازد.
  2. 2. قصه واقعی؛ قصه‌ای است که در وقتی از اوقات روزگار محقق شده، اما دارای بیان ریز جزئیات نیست و ماجرای تحقق‌یافته در ظرف زمانی را بازگو می‌کند (که ما معتقدیم قصه‌های قرآن از این نوع هستند).
  3. قصه تمثیلی؛ برای آوردن ضرب‌المثل از قصه تمثیلی می‌توان یاد کرد که تخیلات یک نویسنده، به آن افزوده می‌شود و رنگ و لعاب به خود می‌گیرد تا مَثَل خود را عرضه کند و مخاطب نتیجه اخلاقی بگیرد.
  4. قصه اسطوره‌ای؛ فرق قصه اسطوره‌ای با تمثیلی این است که اسطوره‌ای یک دروغ محض و یک تخیل کاملاً ناب است. باید توجه داشت که این اسطوره با اسطوره‌ای مثل شخصیت اسطوره‌ای – که در کتب جدید نوشته شده، مثل فلان نماد و فلان پهلوان - فرق دارد و نباید در اینجا مشتبه شود.

اگر بخواهیم مثالی برای قصه اسطوره‌ای بیاوریم، می‌توانیم به شاهنامه فردوسی اشاره کنیم که قهرمانان قصه‌اش واقعیت خارجی نداشته و به معنی مطلق، تخیل بوده‌اند. اسطوره بر سبیل تمثیل نیست و تحققش بسیار دور از ذهن است.

  1. قصه نمادین و سمبلیک؛ قصه رمزی و سمبلیک به قصه‌ای گفته می‌شود که مبتنی بر عناصر نمادی باشد مثل فلان رنگ و فلان حیوان که در فرهنگ‌های مختلف، نمادی از مظاهر مختلف است؛ و قصه‌ای که مبتنی بر چنین عناصری باشد، قصه نمادین نامیده می‌شود.
  2. قصه غیبی؛ به قصه‌ای گفته می‌شود که محتوا و ماجرایش در جهان شهود تحقق پیدا نکرده است و مربوط به عالم غیب است. در مباحث مختلف و مفصلی که شده، برخی خواسته‌اند تمام این انواع شش‌گانه را به قصه‌های قرآن نسبت دهند.

با اندک تأملی در قصه‌های قرآن در می‌یابیم که این دسته‌بندی‌ها برای قصه‌های قرآن باطل است و در قرآن فقط قصه‌های واقعی داریم ولاغیر! حتی قصه تاریخی هم در قرآن نیست از گونه‌های قصه فقط می‌توان قصه واقعی را برای قرآن تصور نمود (حسینی و محدثی، 1381).

ویژگی قصه چیست؟

قصه اگر به‌مثابةک اثر هنری تلقی شود (که چنین است) باید مانند هر اثر هنری دیگر سه ویژگی زیر را دارا باشد:

الف) باید نوآوری داشته باشد. در قصه باید نسبت به نوع معمول و پیش‌پا افتاده، بدعت و نوآوری وجود داشته باشد که همگان قادر به آن نباشند (و همان‌گونه که می‌دانید تحدی در همه‌جای قرآن و حتی قصه‌هایش وجود دارد).

ب) زیبایی ساختاری داشته باشد؛ یعنی از حیث جمالی باید زیبا باشد.

ج) از لحاظ نحوه بیان، قدرتمند باشد، یعنی قدرت تعبیر و نحوه بیانش به‌گونه‌ای باشد که بتواند از دیگر تعبیرهای هنری ممتاز شود.

این سخن که در قصه‌های قرآن هر سه ویژگی فوق وجود دارد، ادعای درستی است، چراکه از نوآوری و زیبایی ساختاری و قدرت تعبیر برخوردار است (حسینی و محدثی، 1381).

معیارهای انتخاب قصه

داستان، محور یک تجربه اصیل قصه‌گویی است، چراکه بدون داستان، قصه‌گویی وجود ندارد؛ همچنین آماده کردن داستان نیز مقوله دیگری است که قصه‌گو باید به آن توجه خاصی داشته باشد. منبعی که قصه‌گو برای انتخاب کردن داستان در اختیار دارد، پهنه ادبیات شفاهی و مکتوب جهان است. او باید به جمع‌آوری قصه‌هایی متناسب باشخصیت و سبک خاص خود بپردازد و برای انتخاب قصه به سؤالات زیر جواب دهد:

  1. آیا داستان، قصه‌گو را برمی‌انگیزاند؟
  2. آیا دوست دارد دیگران را در آن سهیم کند؟
  3. آیا او می‌تواند از عهده گفتن این داستان برآید؟
  4. فضا و محتوای داستان با شخصیت قصه‌گو متناسب است؟
  5. آیا این قصه برای گفتن مناسب است یا خواندن آن برای بچه‌ها بهتر است؟
  6. آیا این قصه با گروه سنی شنوندگان متناسب است؟
  7. آیا طول قصه برای شنوندگان مناسب است؟
  8. آیا برای خردسالان طولانی و یا برای بزرگ‌سالان کوتاه نیست؟ (ناظمی، 1385).

ارزش‌های تربیتی قصه و قصه‌گویی در تعلیم و تربیت کودک

ارزش‌های تربیتی قصه‌گویی را می‌توان چنین خلاصه کرد:

  1. پرورش قدرت بیان و تکلم؛
  2. سرگرمی؛
  3. افزایش تجارب کودک؛
  4. پرورش ذوق هنری؛
  5. آشنایی با مشکلات و حل آنها‌؛
  6. افزایش معلومات و توسعه اطلاعات عمومی؛
  7. پرورش عزت‌نفس، جرئت ورزی و شهامت؛
  8. انتقال فرهنگ (آشنایی با فرهنگ بومی و پایبندی به آن)؛
  9. ایجاد روحیه دوستی(جعفری مفرد طاهری، 1387)؛
  10. پرورش تخیل و تفکر کودک (صباغیان، 1386)؛
  11. تلطیف عواطف و احساسات؛
  12. شناخت بیشتر محیط؛
  13. گسترش گنجینه لغات؛
  14. تعلیم ارزش‌های اخلاقی (حنیف، 1383)؛
  15. تحریک قوة ابتکار و ابداع در کودکان؛
  16. ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان؛
  17. رشد اعتمادبه‌نفس کودک و علاقه‌مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی؛
  18. برآوردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیام‌های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن؛
  19. آشنایی با صفات پسندیده و بیزاری از کارهای ناپسند(پشت‌دار، 1376).

اهمیت قصه در تربیت کودک

افلاطون در کتاب جمهوریت این‌چنین به بیان اهمیت قصه برای کودکان می‌پردازد:

باید پرستاران و مادران را وادار کنیم که فقط حکایت‌هایی را که پذیرفته‌ایم، برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند که پرورشی که روح اطفال به‌وسیله حکایات حاصل می‌کند، به‌مراتب بیش از تربیتی است که جسم آنها به‌وسیله ورزش پیدا می‌کند (رحمان دوست، 1377).

قصه و قصه‌گویی پدیده‌ای است که قدمت آن به قدمت پیدایش زبان و گویایی آدمیزاد است. آن‌چنان ‌که تقریباً هیچ قوم و ملت کهنی را نمی‌توان یافت که دارای قصه‌ها و حکایت‌های مذهبی، حماسی، اجتماعی و امثال آن نباشد. در همه قرون گذشته قصةک نوع وسیله برای ی نیازهای روانی کودکان، نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان بوده است . به‌طورکلی قصه بیش از سایر وسایل تربیتی در رفتار کودک مؤثر است، به‌شرط آنکه درست و دقیق انتخاب شود. قصه می‌تواند ریشه بسیاری از انحرافات را در کودکان و نوجوانان بخشکاند و تأثیرات عمده تربیتی بر آنها‌ داشته باشد. بچه‌ها می‌توانند با خواندن و شنیدن قصه‌ها به سرمایه‌های تمدن و میراث فرهنگی خود دست یابند، با آداب و سنن جامعه خویش و جامعه جهانی آشنا شوند و خود را برای زندگی آینده آماده‌تر سازند.


قصه ی کودکانه برای خوابیدن

قصه کودکانه کوتاه برای خواب

قصه های کودکانه برای خوابیدن

کودکان عادت دارند که قبل از خواب قصه هایی از پدر و مادرهای خود بشنوند تا راحت به خواب روند.

 
کودکان عادت دارند که قبل از خواب قصه هایی از پدر و مادرهای خود بشنوند تا راحت به خواب روند.

قصه کودکانه مسواک بی دندون
یک مسواک بود کوچولو وبی دندون!  صبح تا شب توی جامسواکی می نشست تا دندون ها بیایند و او تمیزشان کند؛ اما هیچ دندونی پیش او نمی آمد

هر دندونی که می آمد، پیش مسواک خودش می رفت.

یک روز مسواک بی دندون از آن همه نشستن خسته شد. گفت: من دیگر از اینجا ماندن خسته شدم. هیچ دندونی من را دوست ندارد، من از اینجا می روم!»

تا خواست برود، حوله گفت: نه! نرو، اگر بری کثیف می شوی، دیگر هیچ دندونی تو را دوست ندارد.»

مسواک بی دندون گفت: اشکالی ندارد، من که دندون ندارم! چقدر اینجا بیکار بمانم؟ خسته شده ام »

حوله گفت: مگر نمی دانی؟ تو مسواک نی نی هستی.

نی نی الان کوچولو است، دندون ندارد اما چند وقت دیگر چند تا دندون در می آورد. اگر تو نباشی، چه کسی دندون های نی نی را مسواک کند؟»

مسواک بی دندون خوشحال شد،گفت:

من مسواک نی نی هستم؟چرا زودتر بهم نگفتید!  باشد، صبر می کنم تا نی نی دندون در بیاورد، آن وقت می شوم مسواک با دندون!

داستان زیبای اتحاد کبوتران
روزی روزگاری در یک جنگل بزرگ، تعدادی کبوتر زندگی می‌کردند. در آن نزدیکی یک شکارچی هم بود که هر روز به سراغ این پرندگان می‌رفت و تورش را روی زمین پهن می‌کرد و وقتی پرنده‌ای روی تور می‌نشست آن را شکار می‌کرد.

کبوترها از این موضوع خیلی ناراحت بودند،چون کم‌کم تعدادشان کم می‌شد و غم و غصه در جمع آنها نفوذ کرده بود.یک روز کبوتر پیر، همه کبوترها را جمع کرد تا با آنها صحبت کند و بعد همگی با هم تصمیم بگیرند که چه کاری باید انجام دهند تا از دست این شکارچی بدجنس راحت شوند.

هر کدام از کبوترها یک نظر می‌دادند و کبوترهای دیگر موافقتشان را اعلام می‌کردند. در بین آنها یک کبوتر دانا بود که در آخر جلسه به دوستانش گفت من فقط یک مطلب را می‌خواهم یادآوری کنم‌ و آن هم این است که همه ما باید قبل از هر چیز و هر کاری اتحاد داشته باشیم، چون‌ هیچ‌کس به تنهایی نمی‌تواند کاربزرگی انجام دهد، مگر آن که در یک گروه هماهنگ باشد.

تمام کبوترها با سرهای کوچکشان حرف او را تایید کردند و همه با هم‌پیمان بستند و بال‌هایشان را یکی‌یکی روی هم گذاشته و یک صدا گفتند ما با هم دشمن را شکست می‌دهیم.

فردای آن روز سروکله شکارچی پیدا شد و دوباره تورش را روی زمین پهن کرد و مقداری دانه هم روی تور پاشید و در گوشه‌ای پنهان شد. چندی نگذشت که همه پرندگان با هم روی تور نشستند و مشغول دانه خوردن شدند.

شکارچی که خیلی خوشحال شده بود سریعا تور را جمع کرد و تمام کبوترها داخل تور گیر افتادند و منتظر شدند تا او نزدیک شود. زمانی که شکارچی سر تور را گرفت همه کبوترها با هم به پرواز درآمدند و آنقدر بال زدند و بالا رفتند تا او را از زمین بلند کردند. شکارچی هم دست و پا می‌زد و کمک می‌خواست. کبوتر دانا از بین جمع فریاد زد: پرواز به سمت دریاچه و همه به گفته او عمل کردند و شکارچی را به سمت دریاچه بردند.

شکارچی که خیلی ترسیده بود کم‌کم دست‌هایش شل شد و طناب را رها کرد و به داخل دریاچه افتاد و کبوترها هم به وسط جنگل رفتند و تور آنها در جنگل به شاخه درختی گیر کرد.
 
داخل آن درخت یک سنجاب زندگی می‌کرد و سنجاب که دید کبوترها داخل تور گیرافتاده‌اند دوستانش را صدا کرد و همه با هم طناب‌ها را جویدند و کبوترها را از داخل تور نجات دادند‌. شکارچی هم دیگر هیچ‌وقت آن طرف ها پیدایش نشد.
 
خواب گربه های شه
تو خونه ی گربه ها هیچی سر جاش نیست. مثلا اگه ناخنگیر لازم باشه معلوم نیست باید تو یخچال دنبالش گشت یا تو جعبه ی داروها یا …

مثلا همین دیروز همه ی وسایل خونه با نخ به هم بسته شده بودند. اگه بابا گربه ها می خواست شلوارشو برداره میز هم باهاش بلند می شد. تلویزیون هم ت می خورد. آخه بچه گربه شون می خواسته با کلاف نخ بازی کنه. انقدر این نخ ها رو باز کرده و به هم ریخته بود که دیگه سر و تهش معلوم نبود. فقط دور همه چیز نخ بسته شده بود.

همین ظهری دُم مامان گربه به یکی از نخ ها گیر کرد. بابا گربه هر چی سعی کرد نمی تونست دُم مامان گربه رو باز کنه. نزدیک بود دمش کنده بشه.

به خاطر همین تو خونه ی گربه ها همه اش اعصاب همه خورده. مامان گربه از صبح تا شب هی جیغ می زنه . بچه گربه ها هم هی با هم جیغ و داد می کنن. بابا گربه هم اعصابش خورد  می شه از خونه می ره بیرون. آخه این که نمی شه خونه. اَه … اَه … اَه…

باید همه با هم نظم و انضباط داشته باشن. بچه گربه ها باید تو اتاق خودشون بازی کنن. وقتی می خوان با یه اسباب بازی بازی کنن اول باید اسباب بازی های قبلی رو سر جاش بذارن. تازه باید تو تمیز کردن خونه  هم به مامان گربه کمک کنن.

مامان گربه هم باید برای همه چیز یه جای مشخص درست کنه.

بابا گربه هم باید برای تمیز کردن خونه کمک کنه.

حالا که فعلا اول همه باید یه فکری برای این نخ های گوریده به هم بکنن.

بچه گربه ها مشغول جمع کردن نخ ها شدن. اما هنوز همه ی نخ ها جمع نشده بودن که دوباره همه چی یادشون رفت و تو همون اوضاع دعواشون شد و پریدن به هم. الان دیگه بعید نیست دٌمها شون هم به هم گره بخوره . اصلا ولشون کن … خونه ی گربه ها هیچ وقت تمیز و مرتب نمی شه. بذار همیشه با هم دعوا کنن و جیغ بزنن. هر وقت گربه های خوبی شدن یه سری به خونه شون می زنیم.

قصه کودکانه

قصه های کودکانه

داستان کودکانه

تاثیر قصه کودکانه برای خواب برکاهش اضطراب و بهبود عادات خواب کودکان مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانیمریمآجورلو1*،زیبابرقیایرانی**،مهنازعلیاکبریدهکردی*** *کارشناسارشدروانشناسیبالینی،دانشگاهپیامنورتهرانجنوب،تهران،ایران **استادیار،گروهروانشناسی،دانشگاهپیامنورتهرانجنوب،تهران،ایران(نویسندهمسئول2) ***دانشیار،گروهروانشناسی،دانشگاهپیامنورتهرانجنوب،تهران،ایرانچکیدههدف:هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر قصه درمانی بر کاهشاضطراب وبهبود عادات خواب کودکان مبتلا به سرطان که تحت شیمی درمانی بوده اند،می باشد.روش:روش پژوهش از نوعنیمهآزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با هدف بررسی تداوم اثرات قصه درمانی درگروه آزمایشبود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کودکان 7تا01ساله مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی که در سال 0931در مرکز طبی کودکان، بستری بودند. در این مطالعه برای هر گروه (آزمایش و کنترل) تعداد 02نفر در نظر گرفته شد بنابراین در مجموع تعداد 21نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. به علت مشکلات مربوط به دسترسی به این کودکان از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. پرسشنامه های مقیاس چند بعدی اضطراب کودکان(مارچ،پارکر،سولیوان،استالینگزوکانرز،0337) و مقیاس عادات خواب کودکان(اونز،اسپیریتو،مک،گوینونوبیل،2111 )با کمک والدین آنها تکمیلگردید. یافته ها:نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبیLSDنشان داد که بین دو گروه کنترل وآزمایشازلحاظ متغیرهای اضطراب و عادات خواب تفاوت معنی داری وجود دارد واضطراب کاهش، و عادات خواب در گروه آزمایش بهبود یافته است، بنابراین می توان گفت که قصه درمانی موثر بوده است(p<0/001).نتیجه گیری:قصه درمانی موجب کاهش نشانه های اضطراب و بهبود عادات خواب کودکان مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی شده است بنابراین میتوان قصه درمانی را به مثابه یک فن اثر بخش همراه با سایر درمانهای روانشناختی برای درمان اضطراب و عادات خواب نامناسب کودکان به خصوص کودکان بیمار بکار برد


دوران پیش از دبستان با توجه به نقشی که در شکل گیری شخصیت هر فرد دارد یکی از مهم ترین دوره های زندگی محسوب می شود. با توجه به اهمیت این دوره باید با سرمایه گذاری بیشتر در مقطع پیش دبستانی و همچنین فراهم آوردن محیط مناسب، زمینه را برای رشد و پرورش کودک فراهم کرد. حمایت کودک برای بازی کردن و قصه گفتن برای او، به عنوان دو مورد از روش های غنی سازی این دوره به شمار می آید. قصه باعث پرورش خلاقیت، افزایش دقت، ایجاد اعتماد به نفس و رشد نگرش مثبت در کودک می شود، همچنین بازی کردن موجب رشد حرکتی، اجتماعی، عاطفی و غیره در کودک می شود و سبب رسیدن او به فرایندهای ذهنی عالی تر همچون، انتزاع، ادراک و خواندن در آینده خواهد شد. در این مقاله اهمیت بازی کردن کودک و قصه گفتن برای او بررسی شده است و هدف از آن آگاهی هرچه بیشتر همه کسانی است که از ضرورت بازی و قصه در زندگی کودک بی اطلاع اند تا با درک اهمیت این دو در فرایند شکل گیری هویت کودک به صورت صحیح، او را یاری کنند.

داستانهای کودک

قصه های کودکانه

قصه کودک

دانلود قصه های صوتی کودکانه رایگان

قصه های کوتاه کودکانه برای خواب


تاثیر قصه بر نوزاد و کودک

قصه های کودکانه برای خواب صوتی رایگان

 

قصه کودکانه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک از جمله مقوله‌هایی‌ست که باید با دقت و موشکافی بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. همه ما انسان‌ها، عاشق قصه‌گویی و قصه‌ شنیدن هستیم. از قصه‌های افسانه‌ای کهن گرفته تا داستان زندگی انسان‌های امروزی. تاثیر قصه و قصه‌گویی بر روح و روان انسان، امری انکارناپذیر است. از ایام کهن که کودکان، دور آتشی حلقه می‌زدند و قصه‌های تخیلی ریش‌سفیدان قبیله را گوش می‌دادند تا امروز که انواع مدل‌های الکترونیکی و کارتون‌های مختلف، روایتگر قصه‌ها و افسانه‌ها هستند. اما به راستی، ما به عنوان پدر و مادر، تا چه حد به این مساله توجه می‌کنیم؟ آیا هیچ از قصه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک خود آگاه هستیم؟ چقدر پیش آمده که برای فرزند خود، پیش از به خواب رفتن، قصه بگوییم؟

پاسخ به این سوال، در روزگار متمدن و پیچیده امروز ما، این است: هرگز! مگر در مواردی چند که درصدی بسیار اندک و نزدیک به صفر است. بخصوص این مساله در جامعه ما، حائز اهمیت بیشتری‌ست. چرا که اگر از قصه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک خود غافل بمانیم، مسببات رشد و توسعه فردی بسیاری را از او دریغ نموده‌ایم. داستان‌گویی برای کودک، بخشی حیاتی و مهم از رشد و تربیت او را شامل می‌شود. در این مقاله قصد داریم از تاثیراتی که این سنت کهن و دیرینه بر ذهن و روان کودک و آینده او می‌گذارد، سخن بگوییم. با ما همراه باشید تا بیشتر با اهمیت قصه و تاثیر آن بر نوزاد کودک آشنا شویم.

مطالعه بیشتر: بازی برای کودک و تفریح برای نوجوان

قصه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک

قصه کودک گویی یعنی چه؟

ترجیح این روزهای والدین این است که به سهولت، یک فیلم انیمیشنی کودکانه را برای فرزند خود پخش کنند و خودشان با خیال راحت به پرسه زنی در اینستاگرام مشغول شوند! این امری بغرنج و ناراحت‌کننده است. چرا که قصه‌گویی برای کودک در رختخواب، آن هم با صدای خود، نه تنها لذت بسیار بیشتری برای کودک دارد، بلکه از جمله عوامل مهمی‌ست که در رشد خلاقیت و گسترش فعالیت ذهنی او بسیار تاثیرگذار می‌باشد. قصه و تاثیر آن بر کودک و نوزاد می‌تواند آینده او را کاملاً دگرگون سازد.

مطالعه بیشتر: تاثیر فضای مجازی بر هوش کودک

این امر، ساده‌تر از آن است که تصورش را کنید. برای چند دقیقه هم که شده، تمام مشغله‌های کاری و فکری خود را فراموش کنید. آن هنگام که کودک یا نوزادتان آماده به خواب‌رفتن شده است، بالای سر او نشسته و از قصه‌هایی که در ذهن خود دارید، شروع به تعریف کنید. هم‌چنین می‌توانید به سادگی، از روی کتاب کودکان، این کار را انجام دهید. خوشبختانه، وجود گوشی‌های هوشمند نیز این کار را راحت‌تر کرده‌اند. یک اپلیکیشن قصه کودک روی موبایل خود نصب کنید و با صدای خود، در حالیکه کودک یا نوزادتان را نوازش می‌کنید، از قصه‌های موجود در آن بخوانید.

تاثیر قصه بر کودک

تاثیر قصه گویی بر کودک و نوزاد چیستند؟

قصه‌گویی برای کودکان و نوزادان، سبب رشد عاطفی و هیجانی و بهبود سلامت روانی آنان می‌شود. گاهی اوقات، تاثیرات یک قصه کوتاه بر کودک، می‌تواند از سال‌ها آموزش آکادمیک در مدارس و دانشگاه‌ها تاثیرگذارتر باشد. تاثیرات قصه‌گویی در سال‌های اخیر به خوبی برای روانشناسان به اثبات رسیده است. از این جهت، کارشناسان تربیتی و روانشناسان، به تاکید قصه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک اصرار ورزیده‌اند. آنان معتقدند که قصه‌گویی برای کودک، می‌تواند زمینه‌ساز موفقیت و پیشرفت کودک در آینده شود. در ادامه با چند مورد از نقش‌های مهم قصه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک سخن خواهیم گفت.

قصه گویی، باعث ایجاد فضایل در کودک می‌گردد.

کودک می‌بیند، گوش می‌دهد، انجام می‌دهد. یادگیری کودک در سال‌های اولیه تولد، در اوج خود قرار دارد. کودکان همواره گوش دادن به داستان‌ها را دوست دارند. آنها با شنیدن در مورد قهرمانان داستان‌ها و افسانه‌ها، سعی در تقلید فضایلی چون شجاعت، شهامت، صداقت، درستکاری و … دارند. بهترین راه انتقال این فضایل به کودک، از طریق تصویرسازی وی از راه شنیدن قصه‌هاست.

قصه های کودکانه را با فرهنگ‌های مختلف جهان آشنا می‌کند.

داستان‌ها همواره بیانگر فرهنگ و سنت کشورها و جوامع مختلف بوده‌اند. هم‌چنین داستان‌های شخصی شما نیز، بازتاب‌دهنده سنت خانوادگی و اجتماعی‌تان می‌باشد. با انتخاب داستان‌های مناسب با سن کودک، او را از ریشه‌های فرهنگ خود و سنت‌های مختلف در کشورها و جوامع دیگر آشنا کنید. این امر، زمینه‌ساز ایجاد تفکر منطقی در کودک خواهد شد.

تاثیر قصه بر نوزاد و کودک

قصه گویی، موجب افزایش مهارت‌های کلامی کودک می‌شود.

یکی از فواید قصه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک این است که بواسطه آشنایی وی با کلمات و عبارات جدید، سبب تقویت مهارت‌های کلامی او می‌شود. یکی از بهترین راه‌ها برای پرورش مهارت سخنوری و گسترش دایره لغات کودک، استفاده از قصه‌گویی می‌باشد.

سبب افزایش مهارت شنیداری می‌گردد.

مهارت گوشش دادن، یکی از مهارت‌ هایی‌ است که فراگیری آن بر هر انسانی واجب است. بی‌سبب نیست که در ادبیات ما نیز از این باب سخن گفته‌اند:‌ دادند دو گوش و یک زبان از آغاز / یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگو » قصه‌گویی در کودک باعث می‌شود تا کودک بتواند به آرامی، به ارتقای این مهارت مهم بپردازد.

باعث تقویت قوه تخیل و خلاقیت کودک می‌شود.

گوش سپردن به داستان، باعث می‌شود تا کودک از قوه تخیل و تصویرسازی خود، در ایجاد تصاویر از قهرمانان، صحنه‌ها، شخصیت‌ها و وقایع کمک بگیرد. این اتفاق موجب افزایش قدرت خلاقیت در کودک می‌شود. چیزی که والدین از آن غافلند این است که تماشای کارتون و فیلم، باعث از بین رفتن و یا عدم رشد خلاقیت کودک می‌گردد.

قصه‌گویی، منجر به افزایش قدرت حافظه کودک می‌شود.

می‌توانید قصه‌ای را برای کودک انتخاب کنید که تعریف کردن آن چند شب متوالی طول بکشد. هر شب از کودک‌ تان بخواهید تا قسمت‌هایی از داستان که در خاطرش مانده را برای شما تعریف کند. این کار، باعث افزایش قدرت حافظه کودک در بخاطر سپردن و بازگویی وقایع می‌گردد.

تاثیر قصه بر نوزاد

تربیت علمی، از مزایای قصه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک

در کل، ذهن انسان به گونه‌ای طراحی شده است که از یادگیری مجردات، عاجز است. انسان همواره با داستان و مثال است که می‌تواند چیزهای جدید یاد بگیرد. قصه‌گویی، اگر به عنوان یک فعالیت منظم در نظر گرفته شود، منجر به فراگیری علوم مختلف از این طریق خواهد شد. چرا که یادگیری از طریق قصه، نه تنها لذت بخشش تر بوده، بلکه در عمل نیز به عنوان فرآیندی با بازدهی بالاتر شناخته می‌شود.

پرورش مهارت‌های ارتباطی و تعامل بهتر

بسیار پیش می‌آید که کودک از مطرح نمودن سوالات خود واهمه دارد. یکی از فواید قصه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک این است که ذهن کنجکاو او را به حرکت وا می‌دارد. بیان کردن سوالاتی که هنگام قصه‌گویی، از طرف کودک مطرح می‌شوند، علاوه بر اینکه باعث ایجاد مهارت ارتباطی وی می‌شود، سبب افزایش اعتماد به نفس و یادگیری تعاملات اجتماعی نیز خواهد شد.

قصه‌گویی، به مهارت حل مساله در کودک کمک می‌کند.

قرارگیری کودک در شرایط پیچیده زندگی، ممکن است به سردرگمی او منجر شود. وقتی کودک از شجاعت‌ها و اتفاقات مختلفی که برای شخصیت‌های داستان افتاده می‌شنود، به درک او از شرایط، کمک خواهد کرد. یکی از اثرات مثبت قصهبر نوزاد و کودک در این است که به وی می‌آموزد که لحظات غمگین و ناراحت‌کننده نیز مثل شرایط خوب و شادی‌بخش، بخشی از زندگی هستند. هنگامی که کودک این واقعیت را بپذیرد، بهتر خواهد توانست با شرایط مختلف زندگی کنار آید. این امر به مهارت حل مساله در کودک و نگاه همه‌ جانبه‌نگر او کمک بسیاری می‌کند.

انتخاب رویکرد صحیح قصه گویی برای کودکان

انتخاب رویکرد صحیح قصه گویی برای کودکان

هرچند داستان‌گویی و قصه و تاثیر آن بر نوزاد و کودک واقعیتی است اجتناب‌ناپذیر، اما همواره باید این نکته را مد نظر داشت که رعایت اصول صحیح و بکارگیری شیوه‌های مناسب آن، حائز اهمیت بسیار است. لازم است قصه‌ای را برای کودک انتخاب کنید که متناسب با سن او باشد. داستان‌های افسانه‌ای تخیلی یا غم‌انگیز، داستان‌های دراماتیک و غم‌انگیز، مناسب سن کودکان نیستند. در ابتدا، از قصه‌هایی شروع کنید که فضایی بسیار ساده و کودکانه داشته باشند. انتخاب موضوع مناسب را می‌توانید از بین کتاب‌های کودکان و با مراجعه به رده‌بندی سنی آن انجام دهید. پس از انتخاب قصه مناسب، از رویکردهای زیر جهت قصه‌گویی استفاده کنید.

رویکردهای مختلف قصه گویی

  • طول داستان نباید خیلی کوتاه یا خیلی بلند باشد. اگر داستانی که برای کودک خود می‌گویید، خیلی کوتاه باشد، موفق به انتقال صحیح پیام نخواهد بود. در صورتی که داستان‌های خیلی بلند، موجب از دست رفتن حوصله کودک و در نهایت انزجار وی از قصه و قصه‌گویی خواهد شد.
  • شرایط راحت و مناسبی را برای قصه‌گویی فراهم کنید. در زمان‌هایی که کودک، بسیار بازیگوش یا خواب‌آلود است، اقدام به قصه‌گویی نکنید. کودک را به زور، وادار به شنیدن نکنید. بهترین زمان و مکان برای قصه‌گویی، در ساعات پیش از خواب و در رختخواب می‌باشد. لازم به ذکر است که قصه‌گویی به نوبه خود، یک لالایی عالی برای کودک است. البته ذکر این نکته نیز لازم است که گاهی اوقات شاید بهتر باشد با کودک خود، در زمان اوج بازیگوشی و فعالیت کودک، یک تئاتر کوچک خانگی بازی کنید!
  • استفاده از حرکات و صدای مناسب، می‌تواند بسیار ثمربخش باشد. به عنوان مثال می‌توانید هنگام صحبت از زبان گرگ قصه شنگول و منگول، صدای خود را کلفت کرده و یا در هنگام اوج گرفتن داستان، دستان خود را به نشانه هیاهو، در هوا تکان دهید! در هر صورت، استفاده از صدا و حرکات مناسب، تاثیرگذاری قصه را افزایش خواهد داد.
  • کودک خود را وارد داستان کنید. گاهی از کودک خود بخواهید تا به جای یکی از شخصیت‌ها سخن بگوید. بعضی مواقع نیز از او سوالاتی راجع به داستان بپرسید و از او بخواهید تا ادامه داستان را حدس بزند. انجام چنین مواردی، در پرورش خلاقیت و توسعه فکری کودک موثر است.

در پایان…

صحبت کردن از قصه و تاثیر آن بر کودک و نوزاد چیزی است که تمامی ندارد. علاوه بر تاثیرات مثبت فراوانی که ذکر شد، قصه‌گویی در کودک می‌تواند منجر به رشد تحصیلی و موفقیت شغلی کودک در آینده شود. هم‌چنین به ایجاد علاقه کودک به کتاب و کتاب‌خوانی کمک می‌کند. برای فرزند خود، از همان دوران نوزادی، قصه بگویید. فراموش نکنید که ناخودآگاه فرزند شما، همه چیز را ثبت می‌کند. حتی اگر در آینده، چیزی در خاطرش نمانده باشد!


گاهی یک قصه می تواند تاثیری بر زندگی و آینده ی کودک بگذارد که ده ها آموزش از آن عاجز است….

 قصه کودک

قصه های کودکانه

داستان کودکانه

اختلال‌های رفتاری طبقه‌ای از رفتار کودک است. کودکانی که رفتارشان به این طبقه تعلق دارد از میزان شرارت و شیطنتی که ویژگی گروه سنی آن‌هاست پا را فراتر می‌گذارند. آن‌ها به‌طور جدی حقوق مسلم دیگران را زیر پا می‌گذارند و یا قوانین عمده اجتماعی را خدشه‌دار می‌کنند. گاهی بسیاری از کودکان از نظر هیجانی نیز با مشکل رو‌به‌رو می‌شوند و در معرض افسرده شدن قرار می‌گیرند. اختلالات هیجانی رفتاری به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن پاسخ‌های هیجانی و رفتاری در مدرسه با هیجان‌های فرهنگی، سنتی، و قومی تفاوت داشته باشد؛ به‌طوری‌که در عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تأثیر منفی داشته باشد. اغلب کودکان با اختلالات رفتاری احساسات منفی دارند و با دیگران بدرفتاری می‌کنند. در بیشتر موارد، معلمان و هم کلاسی‌ها آن‌ها را طرد می‌کنند، در نتیجه فرصت‌های آموزشی آنان کاهش می‌یابد. به‌رغم مشکلات فراوانی که این کودکان با آن مواجه‌‌اند، بیشتر آن‌ها تا سال‌ها پس از ورود به مدرسه شناسایی نمی‌شوند مگر این‌که اختلالات رفتاری و مشکلات تحصیلی آنان تشدید شود.

بسیاری از بزرگسالان تحمل رفتارهای کودکان با اختلالات رفتاری را ندارند و به تنبیه آنان نیز متوسل می‌شوند. این کودکان در مقایسه با همسالان بهنجار خود در جنبه‌های مهم زندگی محدودیت دارند و در تعاملات اجتماعی با مشکلات جدی مواجه‌اند. ناتوانی‌های این کودکان از رفتارهای آن‌ها ناشی می‌شود. قصه‌درمانی در سال‌های اخیر به‌صورت یکی از فنون بازی‌درمانی مطرح شده است. استفاده از قصه‌درمانی به‌مثابه یک فن درمانی فقط به درمان مشکلات روان‌شناختی کودکان منجر نمی‌شود. در قصه‌درمانی فرض بر این است که تغییر در زبان و ادبیات قصه‌های زندگی فرصت‌های جدیدی برای رفتار و روابط با دیگران ایجاد می کند.

کودکان از طریق داستان‌ها و افسانه‌ها با حقایق و تجربه‌های زندگی آشنا می‌‌شوند. تأثیرپذیری از شخصیت‌های قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از دیگر تأثیرهای آموزشی و تربیتی داستان‌سرایی به‌‌شمار می‌روند. در واقع داستان خلاقیت گسترده‌ای است که با آن هر فردی می‌تواند عقاید به‌ظاهر نامعقول را بازیابی و آن‌ها را جایگزین و استفاده سازنده از آن‌ها را مطرح کند.

داستان‌سرایی به‌مثابه تدبیری مداخله‌ای برای آموزش می‌تواند دانش‌آموزان را به کشف معنای منحصر به فرد بودن خود ترغیب کند و توانایی آن‌ها را برای برقراری ارتباط واقعی بین افکار و احساسات افزایش دهد. مهارت‌های کلامی می‌تواند توانایی دانش‌آموزان را برای حل و فصل اختلاف بین فردی به‌صورت آرام و توأم با بحث و گفت‌و‌گو افزون سازد. بیان داستان و نیز گوش فرا دادن به آن دانش‌آموزان را به بهره‌گیری از تخیلاتشان تشویق می‌کند. این تخیل قوی می‌تواند اعتماد به نفس و انگیزش شخصی را در دانش‌آموزان افزایش دهد، زیرا آنان خود را برای نیل به امیال و آرزوهایشان شایسته و توانا تصور می‌کنند.

تاثیر قصه گفتن در شخصیت کودکان

قصه‌ها می‌تواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی در کودک نیز موثر واقع شوند

 

قصه‌ها می‌تواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی نیز موثر واقع شوند و بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعمل‌های زندگی را منتقل کنند. چگونگی روبرو شدن با مشکل‌ها، حل آن‌‌ها و بسیاری از الگوهای رفتاری در گروه‌ها و طبقه‌های مختلف اجتماعی و سنی در داستان‌ها بیان می‌شود. اگر والدین یا درمان‌گران قادر به فهم افکار سری کودک یا شناسایی احساس‌های پنهان او باشند، هر اندازه تفسیرهای انجام شده نیز درست باشند، باز این فرصت از کودک گرفته می‌شود که خود از طریق شنیدن پی در پی داستان و تفکر درباره آن به احساس رویارویی موفقیت‌آمیز با مشکل خود دست یابد. به‌همین دلیل است که رویکردهای داستانی به روان‌درمانی تأکید دارد و قصه‌ها در چگونگی رفتار و واقعیت‌های کودکان نقش موثری ایفا می‌نماید. قصه‌ها به کودکان راه‌حل‌هایی ارائه می‌دهند که غیرمنتظره و شگفت‌انگیز و در عین حال شدنی و مثبت هستند. تلاش پژوهش‌گران و درمان گران منجر به استفاده از ادبیات و قصه و قصه‌درمانی شده است.

برخی از مسائل کودکان با مشکلات عاطفی و رفتاری از ضعف آگاهی و بهره نبردن از مهارت‌های اجتماعی، الگوی کلامی صحیح، رفتارهای جامعه‌پسندانه، مهارت‌های ارتباطی و دوست‌یابی، مسئولیت‌پذیری، و غیره ناشی می‌شود؛ پس آموزش این مهارت‌ها به این کودکان ممکن است تا حدودی از بروز این مشکلات پیشگیری کند. درمان‌گران و روان‌شناسان کودک می‌توانند جدیت بیشتری برای استفاده از قصه در مداخله‌های درمانی کودکان و نوجوانان نشان دهند و والدین و معلمان بهتر است استفاده گسترده‌تر از قصه‌های هدف‌دار را در برنامه‌های آموزشی و تربیتی کودکان بگنجانند به خصوص که این امر در سنت تربیتی فرهنگ ما جایگاه خاص خود را هم دارد.

در این‌جا چند نمونه از راهبردهای مهارت‌های اجتماعی را ذکر می‌کنیم که مربیان می‌توانند برای آموزش آن‌ها از داستان استفاده کنند و برای این‌که کودک مطالب را بهتر درک کند از سوال‌های نیمه سازمان یافته نیز کمک بگیرند. این راهبردها به کودکان پرخاش‌گر کمک می‌کند تا تمایلات و رفتارهای پرخاش‌گرانه خود را مهار کنند.
– پیوستن به فعالیت‌های دیگر
– ابراز خشم با لحن آرام
– ترک صحنه
– نپذیرفتن تقاضاهای دیگران به شیوه‌ای مودبانه
– یادآوری سودمندی و مزایای رفتار مناسب
– نادیده انگاشتن رفتار نامطلوب دیگران
– استفاده از جمله‌های تلفیقی
– هم‌دلی کردن


 قصه ی کودکانه گویی یک بازی است، هنگامی که با عروسک ها بازی می کنید، وانمود می کنید که آن ها سخن می گویند، راه می روند و فعالیت می کنند.

هنگام بازی، ممکن است که داستان جنگ بین سربازان را روایت کنید،‌ یا رویدادی را در یک میهمانی چای بازی کنید و یا این که در زمان و مکان به حرکت درآیید و به سوی ماجراجویی های دور و دراز بروید.  

هنگام بازی کردن، نیازی به آغاز، میانه و پایان ندارید. تنها چیزی که برای این کار نیاز دارید، این است که حرکت کنید و به جای شخصیت های قصه حرف بزنید و خودتان را به جای آن ها قرار دهید.

اما هنگامی که قصه های کودکانه می گویید و مخاطبانی دارید، باید از خط داستانی مشخصی پیروی کنید که آغاز، میانه و پایان داشته باشد. هنگام قصه گفتن، از جزئیات رفتارهای شخصیت ها، از دیدن و شنیدن، چشیدن، بوییدن و لمس کردن چشم پوشی نمی کنید. شما باید با ابزار واژه ها، صحنه، زمان و احساسات جاری در قصه را مانند یک تابلو پیش چشمان شنونده ها نقاشی کنید و جان ببخشید. 

شما به عنوان یک قصه گو باید اجازه دهید تا واژه های قصه، بر لحن و شیوه حرکات شما اثر بگذارد. گویی که در آن لحظه در میان ماجرای داستان کودکانه  ایستاده اید و در همان فضا قرار دارید. قصه گو به هیئت تک تک شخصیت های قصه درمی آید و شنونده به تماشای بازی او با واژه ها می نشیند. 

قصه گویی یعنی با زبان و شیوه قصه گویی ویژه خود، در درون قصه قرار بگیرید. تلاش نکنید که از صدا یا حرکات و رفتار یک قصه گوی دیگر تقلید کنید. برخی از قصه گو ها عادت دارند که صاف و بی حرکت بایستند. برخی دیگر هنگام قصه گویی مدام حرکت می کنند. برخی  صداهای خنده دار را چاشنی قصه می کنند و برخی دیگر با زبان و لحن ساده خود قصه می گویند. مهم این است که  خودتان باشید و اجازه دهید تا فضای داستان، شما را به بازی و واکنش برانگیزاند. 

  • نخستین گام برای این که قصه تان را تعریف کنید این است که آن را بنویسید. ایده و طرح قصه می تواند از یک قصه قومی قدیمی گرفته شده باشد و یا این که هر منبع دیگری داشته باشد. مهم این است که شما آن را به زبان خودتان بنویسید و سپس آن را به زبان و با شیوه های حرکت و بیان خودتان تعریف کنید. 
  • برای گفتن یک قصه، روش های بسیاری وجود دارد. می توانید قصه را به عنوان نمایشی در نظر بگیرید که می توانید به جای همه شخصیت های آن قرار بگیرید و واژه ها که ابزار شما هستند، می توانند همزمان که داستان را پیش می برند، صدا ها را تولید کنند، منظره ها، طعم ها و رایحه ها را بیافرینند و احساساتی را که در قصه جریان دارد بیان کنند. هنگامی که قصه می گویید باید بتوانید خود را در میان ماجرا و شخصیت های آن تصور کنید، درست مانند بازی در یک تئاتر. 

تمرین: یک قصه قومی محبوب را انتخاب کنید:

گام۱. از بخش های مهم هر صحنه از داستان که تاثیر اساسی در روند آن دارند، یک برگه کوتاه یادداشت تهیه کنید. این یادداشت، یک نقشه است که خط اصلی داستان را به شما یادآوری می کند، حتی اگر کمی از آن منحرف شوید. در هنگام قصه گویی ممکن است بخواهید به شاخ و برگ آن بیفزایید. قصه گوها در طول تاریخ، بارها روایت های تازه ای از قصه ها ساخته و پرداخته اند. از افزودن روایت تازه خودتان به این گنجینه نهراسید. 

گام ۲. اکنون شروع کنید به نوشتن نخستین صحنه از قصه خود. به یادداشت خود و خلاقیت خود تکیه کنید. نوشته خود را در میان جمع بخوانید و از ایده های دیگران بهره ببرید. شاید تصمیم بگیرید تا در ترتیب رویدادهای صحنه تغییر دهید یا  در یادداشت خود از نمای کلی صحنه تغییری به وجود آورید. نگران نشوید، ممکن است پیش از رسیدن به ترتیب مناسب رویدادها در قصه، بارها و بارها یادداشت خود را تغییر دهید.

هنگام نوشتن یک صحنه تازه از قصه، از خود این پرسش ها را بکنید. پاسخ ها، چارچوب صحنه را تشکیل خواهد داد:

  • شخصیت های این صحنه کدامند؟
  • چه ماجرایی اتفاق می افتد؟
  • گره داستان چرا و چگونه اتفاق می افتد؟
  • صحنه در کجا و چه زمانی اتفاق می افتد؟
  • آیا می توانید منظره های صحنه را توصیف کنید؟
  • چه شخصیت هایی در این صحنه نقش دارند؟
  • آن ها چه می کنند؟
  • چرا در راه شخصیت های این صحنه مانع ایجاد می شود؟
  • چه کسی و چگونه این مانع را به وجود می آورد؟

جزئیات دیدنی ها، شنیدنی ها، چشیدنی ها، بو کشیدن ها، طعم ها و لمس کردن ها را در صحنه مورد نظر فهرست کنید. تصور کنید که گفت و گوی بین شخصیت های قصه را می شنوید. 

همزمان گفت و گویی از صحنه را در ذهن تصور کنید و آن را اجرا کنید. می توانید از کسی به عنوان منشی کمک بگیرید تا همان طور که شما گفت و گو ها را تصور و اجرا می کنید واژه هایی را که هر یک از شخصیت ها بر زبان می آورد یادداشت کند. به نوبت به جای شخصیت های مختلف حرف بزنید و وانمود کنید که مانند آن ها رفتار می کنید و سخن می گویید.

گام سوم. تصور کنید که یکی از شخصیت های داستان هستید. اکنون صحنه را از زاویه دید این شخصیت بنویسید. مطمئن شوید که هیچ چیز را، از دیدن، شنیدن، بوییدن، چشیدن و لمس کردن از دست ندهید. وانمود کنید که شخصیت مورد نظرتان هستید و قصه را با صدای بلند از زبان او تعریف کنید. به این ترتیب می توانید با تمام شخصیت های قصه تان به خوبی انس بگیرید. 

گام چهارم. اکنون خود را به جای شنونده ها بگذارید. با کمک گفت و گوی بین شخصیت ها و روایت قصه از زبان هریک از شخصیت ها، و آن چه خود و دوستان تان نوشته اید، قصه را با تکیه بر تصویرهای ذهنی خود باردیگر بنویسید. اکنون قصه را با صدای بلند تعریف کنید. هنگامی که به جای شخصیت های داستان حرف می زنید خود را آزاد بگذارید تا مانند آن ها رفتار کنید و حرف بزنید. گاهی شما جزئیات صحنه را که در ذهن خود مجسم کرده اید برای شنوندگان توصیف می کنید. گاهی نیز خود را به جای شخصیت ها می گذارید و احساس آن ها را درک می کنید. به خودتان اجازه دهید تا در میان ماجرای داستان قرار بگیرید و برای شنوندگان بگویید که چه دارد در آن دنیا اتفاق می افتد. 

تا این جا شما می توانید:

  • قصه خود را انتخاب کنید
  • یک نمای کلی از قصه تهیه کنید
  • خلاقیت به خرج دهید و بنویسید
  • قصه را اجرا کنید

اکنون، قصه را بارها و بارها با به کار بردن انواع صدا ها و ژست ها اجرا کنید. مطمئن شوید که روند قصه را به خوبی می دانید اما نیاز نیست که جریان داستان و گفت و گو ها را به خاطر بسپرید. در این صورت خط کلی قصه را آن گونه که تعیین کرده اید در ذهن دارید و دست خود را برای تغییرات ناچیز آن باز می گذارید. 

در هر بار اجرا، باید اجازه دهید قصه در شما زندگی کند. به این ترتیب درمی یابید که هر قصه یک تجربه تازه است. یک قصه گوی ماهر، به ویژگی ها و شخصیت هر داستان واکنش نشان می دهد. قصه گفتن مانند نقاشی کردن با بدن و صدا است. اگر در نقاشی، همه صفحه را با رنگ بپوشانید زیبایی به دست نمی آورید و تصویری هم خلق نمی کنید. در قصه گویی هم اگر بیشتر از اندازه حرکت یا صدا کنید شنونده نمی تواند خط داستان را دنبال کند. اجازه دهید همه چیز خود به خود پیش رود. 

 برای همه چیز برنامه ریزی نکنید، در عوض همزمان با آماده شدن برای قصه گویی، خود را رها کنید و به خودتان اجازه دهید که بازی کنید. خجالت نکشید. امتحان کنید. هنگامی که بارها و بارها قصه را بازگو کردید، درمی یابید که بسیاری از لحظه ها و حرکت ها خود به خود در اجراهای مختلف تکرار می شوند. به احتمال زیاد، این ها حرکات و صداهای مناسب هستند اما با این حال، ژست های تازه و صداهای جالب و مناسب دیگر هم کم کم پیدا می شوند و شما باید اجازه دهید تا بر روی حرکات شما اثر بگذارند. شنونده از دیدن خطرکردن شما لذت می برد. بنابراین، نترسید و خود را به میان قصه اندازید. بگذارید صدای تان بلند تر و نرم تر شود و قدرت بگیرد. خود را رها کنید تا تمام بدن تان در اجرای حرکات شرکت کند. 

همواره به خاطر داشته باشید نخستین کسی که از قصه گویی شما لذت می برد، خودتان هستید! هنگامی که از اجرای خود خشنود شدید، آن را برای دوستان و نزدیکان تان اجرا کنید.  



قصه های کودکانه برای کودکان خردسال فقط یک محرک روانی و شنیداری نیستند، بلکه کارکردهای فراوانی برای این گروه از کودکان  دارند

اکثر ما در کودکی ها ی خود روزهایی را به یاد می آوریم که بزرگترها برای سرگرم کردن و یا کوتاه نمودن شب های بلند زمستان با قصه، مثل و چیستان اعضای خانواده را گرد هم می آوردند و لحظات استثنایی و دلپذیری را در پس این داستانهای راز گونه و پر معنا فراهم می کردند لحظاتی که تا کنون در یاد و خاطره باقی مانده است.
نویسندگان حوزه کودک و نوجوان هم چنین روانشناسان رشد بر این عقیده هم رای هستند که قصه-ها برای کودکان خردسال فقط یک محرک روانی و شنیداری نیستند، بلکه کارکردهای فراوانی برای این گروه از کودکان دارند .
کودکان از طریق قصه ها با محیط پیرامون خود آشنا میشوند. هر قصه ای میتواند فضایی را به وجود بیاورد که کودکان هنگام رویارویی با  نمونه های واقعی، رفتار و واکنش مناسبی را از خود نشان دهند.

قصه ها به کودکان یاری می رسانند تا ارتباط ها را درک کنند رابطه ای که بین شخصیت های یک قصه وجود دارد، می تواند به کودک یاری برساند که خود چگونه این موارد را در زندگی رعایت کند.

 

 

موضوع مهم دیگر که تاثیرزیادی بر فرایند اجتماعی شدن کودک دارد این است که قصه ها پیامها و ارزش هایی را به مخاطب خود منتقل می کنند کودک در اثر شنیدن، تکرار شنیدن و حتی فکر کردن به قصه میتواند این پیامها را جذب کند و ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و انسانی را بگیرد.غیرمستقیم بودن این پیامها موجب میشود که برای کودک دلنشین تر، جذاب تر و دوستداشتنی تر شود

 

هم چنین قصه های کودکانه قدرت تمرکز و دقت کودکان را افزایش میدهند .کودکان در اثر شنیدن این توانایی را به دست می آورند تا بتوانند شنیدن فعال را تجربه کنند. آنها حتی برای اینکه بتوانند ماجرا را دنبال کنند، ضروری است که دقت و تمرکز لازم را برای خوب شنیدن تمرین کنند.

برای منظم شدن و فعال شدن کودکان در امور هم قصه گویی یک آموزش جذاب است قصه ها می توانند به کودکان یاد بدهند که چگونه روی کار تمرکز کنند و با دقت آن کار را پیش ببرند.

در عین حال قصه ها موجب میشوند تا کودکان بتوانند با گسترهای از کلمه ها آشنا شوند. کلمه هایی که ممکن است در گفتگوی روزانه هیچ وقت مورد استفاده قرار نگیرند همچنین قصه ها موجب می شوند تا کودکان با تجربه ها، احساسها، عواطف و شیو ههای نگرش بزرگترها آشنا شوند.

کودکان از آن جا که هنوز تجربه گستردهای در شناخت دنیا ندارند، سعی می کنند که با ارتباط دادن بین آموخته های قبلی و موضوعهای جدید به تعادل ذهن خود کمک کنند. این روند معمولا با تخیل کودک عجین میشود و او را یاری میکند که با منطق خود به کشف و شناخت دنیا اقدام کند و بر اساس چنین روندی است که از قصه های تخیلی لذت می برند و از آنها بهره برداری میکنند.
کارکردها و ارزش های قصه ها به مراتب بیشتر از آن است که بخواهد به همین چند مورد خلاصه شود. اما همین موارد با ارزش میتواند دلایل مهمی باشد که بتوان از طریق قصه ها به رشد عاطفی، اجتماعی، کلامی و ذهنی کودک یاری نمود.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گردشگری هوشمند بر پایه شهر هوشمند چطور میتوانیم از اینستاگرام به درامد برسیم طراحي سايت وردپرس بقیه راه روزمرگی هایم... دانشجو shamymehyas مطالب اینترنتی کاشان حامی سگ های ولگرد بانگو